غزلیات شاه نعمت‌الله ولی

1574 اثر از غزلیات شاه نعمت‌الله ولی در سایت شعرنوش گردآوری شده است. در این مجموعه می‌توانید اشعار معروف، عاشقانه و حکیمانه شاه نعمت‌الله ولی را به‌صورت دسته‌بندی‌شده و با قابلیت جستجو مطالعه کنید. شما در حال مشاهده صفحه 55 از این مجموعه هستید.

دست با او در کمر از شاه نعمت‌الله ولی غزل 646

1. دست با او در کمر خواهیم کرد
خویشتن را معتبر خواهیم کرد
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

کردگار از کرم عیانم از شاه نعمت‌الله ولی غزل 647

1. کردگار از کرم عیانم کرد
واقف از حال این و آنم کرد
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

غنچه در گلستان از شاه نعمت‌الله ولی غزل 648

1. غنچه در گلستان تبسم کرد
بلبل از ذوق آن ترنم کرد
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

دوش تا روز دل از از شاه نعمت‌الله ولی غزل 649

1. دوش تا روز دل از عشق تنعم می کرد
در پس پردهٔ جان یار ترنم می کرد
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

به حکایت شراب نتوان از شاه نعمت‌الله ولی غزل 650

1. به حکایت شراب نتوان خورد
عشقبازی به عقل نتوان کرد
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

عاشقم بر روی نورالله از شاه نعمت‌الله ولی غزل 651

1. عاشقم بر روی نورالله خود
والهم از بوی نورالله خود
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

بیا ای نور چشم ما از شاه نعمت‌الله ولی غزل 652

1. بیا ای نور چشم ما و خوش بنشین به جای خود
منور ساز مردم را و هم خلوتسرای خود
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

این که گوئی نعمت از شاه نعمت‌الله ولی غزل 653

1. این که گوئی نعمت الله جان سپرد
جان سپرد و جان با ایمان سپرد
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

خواجهٔ غافل برفت از شاه نعمت‌الله ولی غزل 654

1. خواجهٔ غافل برفت و جان سپرد
بی خبر از معرفت چیزی نبرد
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

هر که بد زیست عاقبت از شاه نعمت‌الله ولی غزل 655

1. هر که بد زیست عاقبت بد مُرد
نیک و بد هر چه کرد با خود برد
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

بود روزی خواجه از شاه نعمت‌الله ولی غزل 656

1. بود روزی خواجه ای سالار کرد
می کشیدی درد و می نوشید درد
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

چون شراب صاف درمان از شاه نعمت‌الله ولی غزل 657

1. چون شراب صاف درمان است مارا دُرد درد
زان همی ریزم فرود آیم به روی دُرد درد
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه