غزلیات شاه نعمت‌الله ولی

1574 اثر از غزلیات شاه نعمت‌الله ولی در سایت شعرنوش گردآوری شده است. در این مجموعه می‌توانید اشعار معروف، عاشقانه و حکیمانه شاه نعمت‌الله ولی را به‌صورت دسته‌بندی‌شده و با قابلیت جستجو مطالعه کنید. شما در حال مشاهده صفحه 53 از این مجموعه هستید.

چو نور دیده چشم از شاه نعمت‌الله ولی غزل 622

1. چو نور دیده چشم من خیالش درنظر دارد
چنین مه رو که من دارم که در دور قمر دارد
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

می خمخانهٔ ما مستی از شاه نعمت‌الله ولی غزل 623

1. می خمخانهٔ ما مستی دیگر دارد
هر که آید بر ما کام دلی بردارد
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

هوای درد بی درمان از شاه نعمت‌الله ولی غزل 624

1. هوای درد بی درمان که دارد
سر سودای بی سامان که دارد
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

پردهٔ دیدهٔ من از شاه نعمت‌الله ولی غزل 625

1. پردهٔ دیدهٔ من نقش خیالت دارد
دل شوریدهٔ من شوق وصالت دارد
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

بستهٔ بند بلای از شاه نعمت‌الله ولی غزل 626

1. بستهٔ بند بلای تو نجاتی دارد
خستهٔ رنج غم تو درجاتی دارد
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

هر که از اهل کمال از شاه نعمت‌الله ولی غزل 627

1. هر که از اهل کمال است جلالی دارد
خوش کمالی که جمالی به کمالی دارد
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

هر کجا ساغری است از شاه نعمت‌الله ولی غزل 628

1. هر کجا ساغری است می دارد
جام بی باده رند کی دارد
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

عالم از نام او نشان از شاه نعمت‌الله ولی غزل 629

1. عالم از نام او نشان دارد
این مثالی است کاین و آن دارد
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

هر که او عاشق است از شاه نعمت‌الله ولی غزل 630

1. هر که او عاشق است جان دارد
جان فدایش کنم که آن دارد
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

هر کس که هوای ما از شاه نعمت‌الله ولی غزل 632

1. هر کس که هوای ما ندارد
گویا خبر از خدا ندارد
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

یاری که خیال دوست از شاه نعمت‌الله ولی غزل 633

1. یاری که خیال دوست دارد
عمری به خیال می گذارد
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه