غزلیات شاه نعمت‌الله ولی

1574 اثر از غزلیات شاه نعمت‌الله ولی در سایت شعرنوش گردآوری شده است. در این مجموعه می‌توانید اشعار معروف، عاشقانه و حکیمانه شاه نعمت‌الله ولی را به‌صورت دسته‌بندی‌شده و با قابلیت جستجو مطالعه کنید. شما در حال مشاهده صفحه 51 از این مجموعه هستید.

ذوق ما در جهان نمی‌گنجد از شاه نعمت‌الله ولی غزل 598

1. ذوق ما در جهان نمی‌گنجد
حال ما در بیان نمی‌گنجد
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

بود و نابود در نمی از شاه نعمت‌الله ولی غزل 599

1. بود و نابود در نمی گنجد
مایه و سود در نمی گنجد
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

مرا حالی است با از شاه نعمت‌الله ولی غزل 600

1. مرا حالی است با جانان که جانم درنمی‌گنجد
چه سودایی‌ست عشق او که در هر سر نمی‌گنجد
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

در این خلوت حکایت از شاه نعمت‌الله ولی غزل 601

1. در این خلوت حکایت درنگنجد
به جز رمز و کنایت در نگنجد
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

در دل به جز از خدا از شاه نعمت‌الله ولی غزل 602

1. در دل به جز از خدا نگنجد
چون او گنجد هوا نگنجد
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

هرکه جان در عشق از شاه نعمت‌الله ولی غزل 603

1. هرکه جان در عشق جانان می‌دهد
عشق جانان کشته را جان می‌دهد
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

جام و می بخشید و از شاه نعمت‌الله ولی غزل 604

1. جام و می بخشید و می وی می دهد
ور نباشد جام می کی می دهد
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

معنی یکی و صورت از شاه نعمت‌الله ولی غزل 605

1. معنی یکی و صورت او در ظهور صد
چه جای او که صورت او هست بی عدد
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

توحید و موحد و موحد از شاه نعمت‌الله ولی غزل 606

1. توحید و موحد و موحد
این هر سه یکیست نزد اوحد
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

هر که او نیک می کند از شاه نعمت‌الله ولی غزل 607

1. هر که او نیک می کند یابد
نیک و بد هرچه می کند یابد
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

ما به تو هستیم و از شاه نعمت‌الله ولی غزل 608

1. ما به تو هستیم و تو هستی به خود
غیر تو را هست نگوید خرد
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

خراباتست و خم در از شاه نعمت‌الله ولی غزل 609

1. خراباتست و خم در جوش و ساقی مست و ما بی خود
سر از دستار نشناسیم و می از جام و نیک از بد
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه