نعمت الله خدا به از شاه نعمتالله ولی غزل 538
1. نعمت الله خدا به ما بخشید
خوش نوائی به بینوا بخشید
...
1. نعمت الله خدا به ما بخشید
خوش نوائی به بینوا بخشید
...
1. نعمت الله خدا به ما بخشید
این چنین نعمتی خدا بخشید
...
1. می خمخانه ای به ما بخشید
این سعادت به ما خدا بخشید
...
1. جام گیتی نما به ما بخشید
دولتی خوش به ما خدا بخشید
...
1. دامن از تردامنان جان پدر باید کشید
دست خود از دست هر بی پا و سر باید کشید
...
1. از احد احمد آشکارا شد
هم به احمد احد هویدا شد
...
1. آفتابی به ماه پیدا شد
صورت و معنئی هویدا شد
...
1. واحدی در کثیر پیدا شد
احدی لاجرم هویدا شد
...
1. نیمشب ماه ما هویدا شد
گوئیا آفتاب پیدا شد
...
1. سلطان سراپردهٔ میخانه کجا شد
از مجلس رندان خرابات کجا شد
...
1. هر که او آشنای سلطان شد
گرچه جان بود عین جانان شد
...
1. سنبل زلف او پریشان شد
حال جمعی نکو پریشان شد
...