غزلیات شاه نعمت‌الله ولی

1574 اثر از غزلیات شاه نعمت‌الله ولی در سایت شعرنوش گردآوری شده است. در این مجموعه می‌توانید اشعار معروف، عاشقانه و حکیمانه شاه نعمت‌الله ولی را به‌صورت دسته‌بندی‌شده و با قابلیت جستجو مطالعه کنید. شما در حال مشاهده صفحه 36 از این مجموعه هستید.

جانم از درد دل دوائی از شاه نعمت‌الله ولی غزل 419

1. جانم از درد دل دوائی یافت
درد نوشید از آن صفائی یافت
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

دل ز جان بگذشت و از شاه نعمت‌الله ولی غزل 420

1. دل ز جان بگذشت و جانان بازیافت
ترک یک جان کرد و صد جان بازیافت
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

جان به خلوت سرای از شاه نعمت‌الله ولی غزل 421

1. جان به خلوت سرای جانان رفت
دل سرمست سوی مستان رفت
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

یار ما رفت گوییا از شاه نعمت‌الله ولی غزل 422

1. یار ما رفت گوییا جان رفت
جان چه قدرش بود که جانان رفت
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

عاشقی جان را به از شاه نعمت‌الله ولی غزل 423

1. عاشقی جان را به جانان داد و رفت
ماند این دنیای بی بنیاد و رفت
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

رند سرمستی ز پا از شاه نعمت‌الله ولی غزل 424

1. رند سرمستی ز پا افتاد و رفت
سر به پای خم می بنهاد و رفت
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

نعمت الله جان به از شاه نعمت‌الله ولی غزل 425

1. نعمت الله جان به جانان داد و رفت
بر در میخانه مست افتاد و رفت
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

نعمت الله جان به از شاه نعمت‌الله ولی غزل 426

1. نعمت الله جان به جانان داد و رفت
بر در میخانه مست افتاد و رفت
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

عاشقی جان را به از شاه نعمت‌الله ولی غزل 427

1. عاشقی جان را به جانان داد و رفت
رو به خاک راه او بنهاد و رفت
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

گرد و خاک ما روان از شاه نعمت‌الله ولی غزل 428

1. گرد و خاک ما روان بر باد رفت
بنده زین گرد و غبار آزاد رفت
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

یار ما زاری ما نشنید از شاه نعمت‌الله ولی غزل 429

1. یار ما زاری ما نشنید و رفت
آمد و در حال وا گردید و رفت
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

در ره عشق چو ما بی از شاه نعمت‌الله ولی غزل 430

1. در ره عشق چو ما بی سر و پا باید رفت
راه را نیست نهایت ابدا باید رفت
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه