هرکه چون ما حریف از شاه نعمتالله ولی غزل 299
1. هرکه چون ما حریف مستان است
در خرابات رند مستان است
...
1. هرکه چون ما حریف مستان است
در خرابات رند مستان است
...
1. بندگی کن که کار نیک آن است
این چنین کار کار نیکان است
...
1. نعمت الله حریف مستان است
عاشق روی می پرستان است
...
1. نعمت الله میر رندان است
طلبش کن که پیر رندان است
...
1. میر میخانهٔ ما سید سرمستان است
رنداگر می طلبی ساقی سرمستان است
...
1. عالم بدن است و عشق جان است
جان است که در بدن روان است
...
1. جانست که در بدن روانست
عالم بدن است و عشق جانست
...
1. میخانه سرای عاشقان است
خود خلوت خاص عاشقانست
...
1. رندی که حریف عاشقان است
در مذهب عشق عاشق آن است
...
1. مقصود توئی نه این نه آنست
وین قول همه محققانست
...
1. میر میخانهٔ ما سید سر مستانست
رند اگر می طلبی ساقی سرمست آنست
...
1. عالم بدنست و عشق جانست
جانست که در بدن روانست
...