1 سر درین راه عشق دردسر است بگذر از سر که کار معتبر است
2 سر موئی حجاب اگر باقی است بتراشش چه جای ریش و سرست
3 سر بنه زیر پا و دستش گیر گر تو را میل تاج یا کمر است
4 نفسی صحبتش غنیمت دان زانکه عمر عزیز در گذر است
1 آفتابی ز ماه بسته نقاب می نماید به چشم ما دریاب
2 نظری کن در آینه بنگر ور نداری تو آینه دریاب
3 نقش غیری خیال اگر بندی آن خیالی بود ولی در خواب
4 صورت و معنی همه داند هر که او باشد از اولوالالباب
1 لطف اگر بر ما گمارد حاکم است ور دمار از ما برآرد حاکم است
2 تشنه ایم و رحمتی خواهیم از او گر ببارد ور نبارد حاکم است
3 گر شمارد بنده را از بندگان حاکمست ار نه شمارد حاکمست
4 گر کشد نقش خیالی حاکم است ور نگاری می نگاری حاکمست
1 خوش آب حیاتیست که گویند شرابست خوش عاشق رندی که چو ما مست و خرابست
2 جامی که ز آبست پر آبست کدامست در مجلس ما جو که چنین جام حبابست
3 در گلشن اگر بلبل سر مست گل افشاند ما راز گلستان همه مقصود گلابست
4 بر راه خطا عقل اگر رفت خطا کرد تو در پی او گر نروی عین صوابست
1 میخانه سرای عاشقان است رندی که چو ماست عاشق آن است
2 بستان و بنوش شادی ما جامی که به از شراب جان است
3 از ما نکند کناره معشوق با عاشق خویش در میان است
4 این دیده به نور اوست روشن آن نور به عین ما عیان است
1 چشم ما روشن به نور الله ماست همچو نور روی نور الله ماست
2 هست نور الله را خیری دگر پادشاهست او و این و آن گداست
3 جز وصال او نمی خواهم دگر غیر عشق او دگر باد صبا است
4 از برای عمر جاویدان او دایما ورد زبان ما دعاست
1 عشق او در جان هوائی دیگر است درد دل ما را دوائی دیگر است
2 کشتهٔ عشقیم و زنده جاودان جان ما را خونبهائی دیگر است
3 خلوت ما گوشهٔ میخانه است جای ما خلوتسرائی دیگر است
4 ما ز ما فانی شده باقی به او این فنائی و بقائی دیگر است
1 در دیار تو غریبیم و هوادار غریب خوش بود گر بنوازی صنما یار غریب
2 مخزن جملهٔ اسرار خداوند ، دل است دل به من ده که بگویم به تو اسرار غریب
3 گر غریبی برت آید به کرم بنوازش سخت کاریست غریبی ، مکن انکار غریب
4 ما دعاگوی غریبان جهانیم همه در همه حال خدا باد نگهدار غریب
1 در کوی خرابات کسی را که مقام است در دنیی و در آخرتش جاه تمام است
2 ما توبه شکستیم در این قول درستیم با ساغر می عهد که بستیم مدام است
3 زان مجلس ما بزم ملوکانهٔ عشق است ساقی قدیم است و شرابی به قوام است
4 می نوش که در مذهب ما پاک و حلال است کاین می نه شرابست که گویند حرامست
1 عشق جانان در میان جان ماست گنج معنی در دل ویران ماست
2 ما به درد دل گرفتار آمدیم وین عجب کاین درد دل درمان ماست
3 هر کسی را کفر و ایمانی بود زلف رویش کفر و هم ایمان ماست
4 زاهدی باری به شأن عقل تو است عشق بازی آیتی در شأن ماست