جام می عشق تو نوشم از شاه نعمتالله ولی غزل 1277
1. جام می عشق تو نوشم به جان
دُردی دردت نفروشم به جان
...
1. جام می عشق تو نوشم به جان
دُردی دردت نفروشم به جان
...
1. جام گیتی نما ز ما بستان
ساغر پر ز ما بیا بستان
...
1. مائیم و جام باده و جانان جاودان
از خویش آشنا شده بیگانه جاودان
...
1. وقت سرمستی است مخموری بمان
نیک نزدیکی مرو دوری بمان
...
1. گر خدا خواهی جدا از خود مدان
از خدا می دان خدا از خود مدان
...
1. از ما مکن کنار که مائیم در میان
ما را کنار گیر که آئیم در میان
...
1. دمی در چشم مست ما نظر کن
ببین منظور و ناظر را نظر کن
...
1. بیا در چشم مست ما نظر کن
ببین منظور و ناظر را نظر کن
...
1. عالم سر آبی و سرابیست نظر کن
بنگر که سرآب و سرابیست نظر کن
...
1. ای دل ز جهان ، جهان گذر کن
در عالم عاشقی سفر کن
...
1. در چشم پر آب ما نظر کن
هر سو برو و ز ما خبر کن
...
1. ای دل به درخانهٔ جانانه گذر کن
مستانه در آن کوچهٔ میخانه گذر کن
...