خانهٔ دل ز غیر از شاه نعمتالله ولی غزل 1289
1. خانهٔ دل ز غیر خالی کن
ترک این خلوت خیالی کن
...
1. خانهٔ دل ز غیر خالی کن
ترک این خلوت خیالی کن
...
1. بشنو ای یار و اضطراب مکن
خویش رسوای شیخ و شاب مکن
...
1. دور شو ای عقل نادانی مکن
با سبک روحان گران جانی مکن
...
1. در صحبت ما همه صفاین
ما را همه ذوق از خداین
...
1. دردمندیم و از دوا ایمن
بینوائیم وز نوا ایمن
...
1. حال من از آن نرگس مستانه طلب کن
راز دلم از سنبل جانانه طلب کن
...
1. عاشقانه بشنو و خوش پند ما را گوش کن
در خرابات فنا جام بلا را نوش کن
...
1. ما آشنای خویشیم بیگانگی رها کن
دُردی به ذوق می نوش درد دلت دوا کن
...
1. فرصت غنیمتست غنیمت رها مکن
بشنو نصیحتی و نصیحت رها مکن
...
1. با همه این سخن توان گفتن
دُر معنی چنین توان سفتن
...
1. خادم او را سزد اقلیم شاهی یافتن
سلطنت از خدمت نور الهی یافتن
...
1. من عین تو و تو عین وین عینین
یک عین بود ظهور او در کونین
...