ما ساقی سرمست از شاه نعمتالله ولی غزل 1206
1. ما ساقی سرمست خرابات جهانیم
سلطان سراپردهٔ میخانهٔ جانیم
...
1. ما ساقی سرمست خرابات جهانیم
سلطان سراپردهٔ میخانهٔ جانیم
...
1. از ما کناره کردی ما با تو درمیانیم
با ما تو این چنینی ، ما با تو آنچنانیم
...
1. نو فروشان کهنه پوشانیم
کهنه پوشان نوفروشانیم
...
1. لذت رند مست ما دانیم
عادی می پرست ما دانیم
...
1. ما اناالحق از وجود حق مطلق می زنیم
از وجود حق مطلق ما اناالحق می زنیم
...
1. ما خاک راه را به نظر کیمیا کنیم
صد درد دل به گوشهٔ چشمی دوا کنیم
...
1. عاشقانه عشقبازی می کنیم
تا نپنداری که بازی می کنیم
...
1. نور چشمست او به او بینیم
لاجرم جمله را نکو بینیم
...
1. هر چند ما به جسم ز اولاد آدمیم
اما به روح پاک ز ابنای خاتمیم
...
1. ما ازین خلوت میخانه به جائی نرویم
از چنین آب و هوائی به هوائی نرویم
...
1. ما از شرابخانهٔ جانانه می رسیم
مستان حضرتیم و ز میخانه می رسیم
...
1. ما گدایان حضرت شاهیم
پرده داران خاص اللهیم
...