آثار سیف فرغانی

صفحه 9 از 14
14 اثر از قصاید و قطعات در دیوان اشعار سیف فرغانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید و قطعات در دیوان اشعار سیف فرغانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار سیف فرغانی / دیوان اشعار سیف فرغانی / قصاید و قطعات در دیوان اشعار

قصاید و قطعات در دیوان اشعار سیف فرغانی

1 ای که اندر ملک گفتی می نهم قانون عدل ظلم کردی ای اشاراتت همه بیرون عدل

2 این امیرانی که بیماران حرص اند و طمع همچو صحت از مرض دورند از قانون عدل

3 دست چون شمشیرشان هر ساعتی در پای ظلم بر سر میدان بیدادی بریزد خون عدل

4 زآن همی ترسم که ناگه سقف بر فرش اوفتد خانه دین را که بس باریک شد استون عدل

1 زهی بر جمال تو افشانده جان گل ز روی تو بی رونق اندر جهان گل

2 ز وصف تو اندر چمن داستانی فرو خواند بلبل برافشاند جان گل

3 چو بلبل بنام رخت خطبه خواند اگر همچو سوسن بیابد زبان گل

4 ز روی تو رنگی رسیده است گل را که اندر جهان روشناسست از آن گل

1 ایا دلت شده از کار جان بتن مشغول دمی نکرده غم جانت از بدن مشغول

2 دوای این دل بیمار کن، چرا شده ای چو گر گرفته بتیمار کرد تن مشغول

3 بگنده پیر جهان کهن فریفته ای چو نوجوان که نخستین شود بزن مشغول

4 ز کار آخرتت کرد شغل دنیا منع چو مرغ را طلب دانه از وطن مشغول

1 ای بلبل بوستان معقول طوطی شکرفشان معقول

2 ای بر سر تو لجام حکمت وی در کف تو عنان معقول

3 مشاطه منطق تو کرده آرایش دختران معقول

4 وی از پی طعن دین نشانده بر رمح جدل سنان معقول

1 ای خجل از رخ تو ماه تمام آفتابی و سایه تو انام

2 دیدنی جز رخ تو نیست حلال خوردنی جز غم تو نیست حرام

3 می شود انگبین چه بوسه دهد لب لعل تو بر کناره جام

4 از حدیث لبت بشیرینی چون شکر شد زبانم اندر کام

1 بجای سخن گر بتو جان فرستم چنان دان که زیره بکرمان فرستم

2 تو دلدار اهل دلی شاید ار من بدلدار صاحب دلان جان فرستم

3 سخن از تو و جان زمن این به آید که تو این فرستی و من آن فرستم

4 اگر چه من از شرمساری نیارم که شبنم سوی آب حیوان فرستم

1 ای شهنشه چون غلامانت به در باز آمدم عیب مشمر کز درت من بی‌هنر باز آمدم

2 دی برفتم کز پی فردا مگر کاری کنم چون گدا امروز ناگاهان به در باز آمدم

3 صولجان ارجعی زد در قفای من چو گوی رو نهادم سوی این میدان به سر باز آمدم

4 هرکجا رفتم غمت پیش از من آنجا رفته بود گفتم از دست غمت این المفر باز آمدم

1 عشق و دولت اگر بود باهم بتو نزدیکتر شود راهم

2 محنت و عشق هر دو هم زادند عشق و دولت کجا بود باهم

3 هست بخت آنکه تو مرا خواهی هست عشق آنکه من ترا خواهم

4 عشق خواند مرا بدرگه تو لیک دولت برد بدرگاهم

1 من آن آیینه معنی نمایم که از مرآت دل زنگی زدایم

2 چو موسی علم جوی از من که چون خضر بدانش منبع آب بقایم

3 چو روح الله با نفاس مطهر جهانی کوردل را توتیایم

4 چو بر سر خاک کردم خویشتن را زمین شد آسمان در زیر پایم

1 ای همه آن تو، حاجت زین و آن تا کی خوهیم بی کسان را کس تویی از ناکسان تا کی خوهیم

2 از امیران جود جوییم از عوانان مردمی ما ز گربه موش و از سگ استخوان تا کی خوهیم

3 مرده حرصند ایشان، مردمی آب بقاست ما دم آب بقا از مردگان تا کی خوهیم

4 با چنین ضعف یقین بر تو توکل چون کنیم قوت حبل المتین از ریسمان تا کی خوهیم

آثار سیف فرغانی

14 اثر از قصاید و قطعات در دیوان اشعار سیف فرغانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید و قطعات در دیوان اشعار سیف فرغانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی