آثار سیف فرغانی

صفحه 7 از 14
14 اثر از قصاید و قطعات در دیوان اشعار سیف فرغانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید و قطعات در دیوان اشعار سیف فرغانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار سیف فرغانی / دیوان اشعار سیف فرغانی / قصاید و قطعات در دیوان اشعار

قصاید و قطعات در دیوان اشعار سیف فرغانی

1 اندرین ایام کآسایش نمی‌یابند انام حکم بر ارباب علم اهل جهالت می‌کنند

2 کافران با نامسلمانان این امت مدام تا مسلمان را بیازارند آلت می‌کنند

3 وآنکه را در نفس خیری نیست مشتی بدسرشت از برای نفع خود بر شر دلالت می‌کنند

4 پیر شد ابلیس بدفرمای و از کار اوفتاد وین شیاطین از برای او وکالت می‌کنند

1 ای پسر از مردم زمانه حذر گیر بگذر ازین کوی و خانه جای دگر گیر

2 در تو نظرهای خلق تیر عدو دان تیغ بیفگن برای دفع سپر گیر

3 چون تو ندانی طریق غوص درین بحر حشو صدف ممتلی بدر و گهر گیر

4 چون تو نه آنی که ره بری بمعانی جمله جهان نیکوان خوب صور گیر

1 ای پسر انده دنیا بدل شاد مگیر بنده او شو و غم در دل آزادمگیر

2 برو از شام سوی مکه ببین شهر ثمود در بنا کردن خانه صفت عاد مگیر

3 ای تو از بهر بریشم زده در دنیا چنگ گر نه ای نای برو از دم او باد مگیر

4 داده خویش چو می بازستاند ایام دست بگشای و بده و آنچه بتو داد مگیر

1 چو دلبرم سر درج مقال بگشاید ز پسته شکرافشان زلال بگشاید

2 چو مرده زنده شوم گر بخنده آب حیات از آن دو شکر شیرین مقال بگشاید

3 چو غنچه گل علم خویش در نوردد زود چو لاله گر رخ او چتر آل بگشاید

4 سپید مهره روز و سیاه دانه شب مه من ار خوهد از عقد سال بگشاید

1 نگارا کار عشق از من نیاید ز بلبل جز سخن گفتن نیاید

2 خرد اسرار عشقت فهم نکند ز نابینا گهر سفتن نیاید

3 ننالد بهر تو جز زنده جانی ز مرده دل چنین شیون نیاید

4 نباشد عشق کار مرد دنیا ملک در حکم آهرمن نیاید

1 رسید پیک اجل کای بزرگوار بمیر تو پایدار نه ای، ای سر کبار بمیر

2 چو مسندت بدگر صدر نامزد کردند کنون ز بهره وی ای صدر روزگار بمیر

3 کنون که از پی فرزند کیسه پر کردی برو بدست تهی، زر بدو سپار، بمیر

4 چو کدخدای دگر شوی زن خوهد بودن تو ترک خانه بکن جابدو گذار، بمیر

1 به نزد همت من خردی ای بزرگ امیر امیر سخت‌دل سست‌رای بی‌تدبیر

2 به عدل چون نکند ملک را بهشت صفت اگرچه حور بود ز اهل دوزخست امیر

3 تو ای امیر اگر خواجه غلامانی تو بنده‌ای و ترا از خدای نیست گزیر

4 جنود تیغ (تو) آنجا سپر بیندازند که بر تو راست کنند از کمان حادثه تیر

1 ای ز لعل لب تو چاشنی قند و شکر وی ز نور رخ تو روشنی شمس و قمر

2 خسرو ملک جمالی تو و اندر سخنم ذکر شیرینی تو هست چو در آب شکر

3 سر خود نیست دلی را که تو باشی مطلوب غم جان نیست کسی را که تو باشی دلبر

4 دختر نعش گواهی نتواند دادن که چنو زاده بود مادر ایام پسر

1 من بلبلم و رخ تو گلزار تو خفته من از غم تو بیدار

2 جانا تو بنیکویی فریدی وین زلف چو عنبر تو عطار

3 گفتم که چو روی گل ببینم کمتر کنم این فغان بسیار

4 شوق گل روی تو چو بلبل هر لحظه در آردم بگفتار

1 گر باد خاک کوی تو سوی چمن برد بینند نور باصره در چشم عبهرش

2 جان چون بتو رسید تن اینجا چه میکند زآنجا که لطف تست ازینجا برون برش

3 عیسی خود ار بجنت مأویست کی سزد کندر ظلال سدره و طوبی بود خرش

4 آن سروری که چون کمر کوه و طرف کان ترصیع کرده اند جواهر در افسرش

آثار سیف فرغانی

14 اثر از قصاید و قطعات در دیوان اشعار سیف فرغانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید و قطعات در دیوان اشعار سیف فرغانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی