آثار سیف فرغانی

صفحه 7 از 14
14 اثر از قصاید و قطعات در دیوان اشعار سیف فرغانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید و قطعات در دیوان اشعار سیف فرغانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار سیف فرغانی / دیوان اشعار سیف فرغانی / قصاید و قطعات در دیوان اشعار

قصاید و قطعات در دیوان اشعار سیف فرغانی

1 ای شده از پی جامه ز لباس دین عور روبه حیله گری ای سگ پوشیده سمور

2 عسلی پوشی و گویی که بفقرم ممتاز شتران با تو شریک اند بپشمینه بور

3 نشوی ره رواگر مخرقه را خوانی فقر نشود رهبر اگر مشعله بردارد کور

4 ره بدین رفته نگردد که تو غافل گویی که بشیرین سخن از خلق برآوردم شور

1 ایا نموده ز یاقوت درفشان گوهر بنکته لعل تو می بارد از زبان گوهر

2 ترش نشینی گیرد همه جهان تلخی سخن بگویی گردد شکرفشان گوهر

3 دل مرا که بباران فیض تو زنده است ز مهر تست صدف وار در میان گوهر

4 بهای گوهر وصلت مرا میسر نیست وگرنه قیمت خود می کند بیان گوهر

1 دانستم از صفات که ذاتت منزهست از شرکت مشابه و از شبهت نظیر

2 در دست من که قاصرم از شکر نعمتت ذکر تو می کند بزبان قلم صریر

3 هرچند غافلم ز تو لکن ز ذکر تو در و کر سینه مرغ دلم می زند صفیر

4 اندر هوای وصف تو پرواز خواست کرد از پر خویش طایر اندیشه خورد تیر

1 به نزد همت من خردی ای بزرگ امیر امیر سخت‌دل سست‌رای بی‌تدبیر

2 به عدل چون نکند ملک را بهشت صفت اگرچه حور بود ز اهل دوزخست امیر

3 تو ای امیر اگر خواجه غلامانی تو بنده‌ای و ترا از خدای نیست گزیر

4 جنود تیغ (تو) آنجا سپر بیندازند که بر تو راست کنند از کمان حادثه تیر

1 ای پسر از مردم زمانه حذر گیر بگذر ازین کوی و خانه جای دگر گیر

2 در تو نظرهای خلق تیر عدو دان تیغ بیفگن برای دفع سپر گیر

3 چون تو ندانی طریق غوص درین بحر حشو صدف ممتلی بدر و گهر گیر

4 چون تو نه آنی که ره بری بمعانی جمله جهان نیکوان خوب صور گیر

1 ای پسر انده دنیا بدل شاد مگیر بنده او شو و غم در دل آزادمگیر

2 برو از شام سوی مکه ببین شهر ثمود در بنا کردن خانه صفت عاد مگیر

3 ای تو از بهر بریشم زده در دنیا چنگ گر نه ای نای برو از دم او باد مگیر

4 داده خویش چو می بازستاند ایام دست بگشای و بده و آنچه بتو داد مگیر

1 رسید پیک اجل کای بزرگوار بمیر تو پایدار نه ای، ای سر کبار بمیر

2 چو مسندت بدگر صدر نامزد کردند کنون ز بهره وی ای صدر روزگار بمیر

3 کنون که از پی فرزند کیسه پر کردی برو بدست تهی، زر بدو سپار، بمیر

4 چو کدخدای دگر شوی زن خوهد بودن تو ترک خانه بکن جابدو گذار، بمیر

1 ای ز تو هم خرقه هم سجاده تو بی نماز در حقیقت بر من و تو اسم درویشی مجاز

2 در تجاوز از حدود حق و در ابطال آن یافته شیخ تو از پیران نابالغ جواز

3 چون برنگی قانعی از فقر اهل الله را بوی سیر آید مدام از دلق تو همچون پیاز

4 از حرام ار خاک باشد آستین پر می کنی وز گل ره می کنی دایم بدامن احتراز

1 مرا بلطف خود الهام کرد داور نفس که دست بر در دل دار و پای بر سر نفس

2 چو سالها بجو و کاه ناز فربه شد چرا همی ننهی بار زهد بر خر نفس

3 تو شیر بیشه معنی شوی اگر بزنی بزور بازوی دین پنجه با غضنفر نفس

4 بآرزویی با نفس خویشتن امروز چو چیر گردی آمن مباش از شر نفس

1 ای بدنیا مشتغل از کار دین غافل مباش یک نفس از ذکر رب العالمین غافل مباش

2 هر دم اندر حضرت دیان ز بی دینی تو صد شکایت می کند دنیا چو دین غافل مباش

3 تا چو کودک در شکم آسوده دارد مر ترا رو بنه بر خاک و بر پشت زمین غافل مباش

4 بر سر خوانی که حلوا جمله زهرآلود شد نیش دارد همچو زنبور انگبین غافل مباش

آثار سیف فرغانی

14 اثر از قصاید و قطعات در دیوان اشعار سیف فرغانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید و قطعات در دیوان اشعار سیف فرغانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی