آثار سیف فرغانی

صفحه 6 از 14
14 اثر از قصاید و قطعات در دیوان اشعار سیف فرغانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید و قطعات در دیوان اشعار سیف فرغانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار سیف فرغانی / دیوان اشعار سیف فرغانی / قصاید و قطعات در دیوان اشعار

قصاید و قطعات در دیوان اشعار سیف فرغانی

1 حبذا عرصه ملکی که تویی سلطانش ملک گردد چو بهشت ار تو شوی رضوانش

2 در همه مملکت امروز سلیمانی نیست کآدمی را نبود درد سر از دیوانش

3 ای که در مملکت قیصر و خاقان شاهی می کن اندیشه که کو قیصر و کو خاقانش

4 هرکرا دست تصرف ز تو باشد بر خلق از وی انصاف طلب ور ندهد بستانش

1 نقاب از رخ خوب آن خوش پسر برانداز و در صورت جان نگر

2 چو رنگ و چو بوی اندرو حسن و لطف در آمیخته هردو با یکدگر

3 خرد مست آن نرگس دلفریب دلم صید آن غمزه جان شکر

4 ایا میوه بوستان وجود درختیست قد تو و حسن بر

1 هرکه همچون من و تو از عدم آمد بوجود همه دانند که از بهر سجود آمد وجود

2 تا بسی محنت خدمت نکشد همچو ایاز مرد همکاسه نعمت نشود با محمود

3 هرکه مانند خضر آب حیات دین یافت بهر دنیا بر او نیست سکندر محسود

4 ای (که) بر خلق حقت دست و ولایت دادست خلق آزرده مدار از خود و حق ناخشنود

1 در عجبم تا خود آن زمان چه زمان بود کآمدن من بسوی ملک جهان بود

2 بهر عمارت سعود را چه خلل شد بهر خرابی نحوس را چه قران بود

3 بر سرخاکی که پایگاه من و تست خون عزیزان بسان آب روان بود

4 تا کند از آدمی شکم چو لحد پر پشت زمین همچو گور جمله دهان بود

1 بعشق ای پسر جان و دل زنده دار دل و جان بی عشق ناید بکار

2 بدو درفگن خویشتن را بسوز بچوبی براو آتشی زنده دار

3 از آن پیش کآهنگ رفتن کند ز قاف جسد جان سیمرغ سار

4 اگر صید عنقای عشق آمدی شود جان تو باز دولت شکار

1 ای بدنیا مشتغل از کار دین غافل مباش یک نفس از ذکر رب العالمین غافل مباش

2 هر دم اندر حضرت دیان ز بی دینی تو صد شکایت می کند دنیا چو دین غافل مباش

3 تا چو کودک در شکم آسوده دارد مر ترا رو بنه بر خاک و بر پشت زمین غافل مباش

4 بر سر خوانی که حلوا جمله زهرآلود شد نیش دارد همچو زنبور انگبین غافل مباش

1 پسته آن بت شکر لب شیرین گفتار بسخن بر من شوریده شکر کرد نثار

2 از سخن گلشکری کرد و بمن داد بلطف گل بلبل سخن و طوطی شکر گفتار

3 مست بودم که مرا کشت و دگر جان بخشید دوست با غمزه خون ریز و لب شکر بار

4 در درون من شوریده چنان کرد اثر نظر نرگس مستش که می اندر هشیار

1 ایا قطره جانت از بحر نور چو عیسی مجرد چو یحیی حصور

2 بدنیا مقید مکن جان پاک بحنی ملوث مکن دست حور

3 بعشق اندرین ظلمت آباد کون ببین ره که عشق است مصباح نور

4 بنزد من ارواح بی عشق هست همه مرده و کالبدها قبور

1 عشق تمکین بود بتمکین در دم تمکین مزن بتلوین در

2 چون زادراک خود حقیقت عشق بست بر دیده جهان بین در

3 بنگر امروز تا چه شور و شرست از مجازش بویس ورامین در

4 گر بخواهد عروس عشق ترا در جهانت رود بکابین در

1 گفتند ماه و خور که چو پیدا شد آن نگار ما در حنای عزل گرفتیم دست کار

2 در چشم همتست خیال تو چون عروس بر دست قدرتست جمال تو چون نگار

3 گر خوانده بود بلبل لحان طبع من لفظ حدیث وصف تو چندین هزار بار

4 از نقطهای خال تو اعراب راست کرد نحوی ناطقه چو خطت دید بر عذار

آثار سیف فرغانی

14 اثر از قصاید و قطعات در دیوان اشعار سیف فرغانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید و قطعات در دیوان اشعار سیف فرغانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی