آثار سیف فرغانی

صفحه 12 از 14
14 اثر از قصاید و قطعات در دیوان اشعار سیف فرغانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید و قطعات در دیوان اشعار سیف فرغانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار سیف فرغانی / دیوان اشعار سیف فرغانی / قصاید و قطعات در دیوان اشعار

قصاید و قطعات در دیوان اشعار سیف فرغانی

1 ای بوده همتم همه طول بقای تو همت اثر نکرد و بدیدم فنای تو

2 نزدیک عصر بود که ناگه غروب کرد اندر محاق حادثه ماه بقای تو

3 هم عاقبت ز دست حوادث قفا خورد آن سخت رو که تیغ زد اندر قفای تو

4 آن کو بدست ظلم ترا قید کرده بود روزی هلاک سرشودش بند پای تو

1 بسوی حضرت رسول الله می روم با دل شفاعت خواه

2 نخورم غم از آتش، ار برسد آب چشمم بخاک آن درگاه

3 هیچ خیری ندیدم اندر خود شکر کز شر خود شدم آگاه

4 گشت در معصیت سیاه و سپید دل و مویم که بد سپید و سیاه

1 ای که در حسن عمل زامسال بودی پار به مردم بی خیر را دست عمل بی کار به

2 چند گویی من بهم در کار دنیا یا فلان چون ز دین بی بهره باشد سگ ز دنیا دار به

3 دین ترا در دل به از دنیا که در دستت بود گل بدست باغبان از خار بر دیوار به

4 نفس اگر چه مرده باشد آمنی زو شرط نیست دزد اگر چه خفته باشد پاسبان بیدار به

1 ای هشت خلد را بیکی نان فروخته وز بهر راحت تن خود جان فروخته

2 نزد تو خاکسار چو دین را نبوده آب تو دوزخی، بهشت بیک نان فروخته

3 نان تو آتش است و بدینش خریده ای ای تو ز بخل آب بمهمان فروخته

4 ای از برای نعمت دنیا چو اهل کفر اسلام ترک کرده و ایمان فروخته

1 عوانان اندرو گویی سگانند بسال قحط در نان اوفتاده

2 همه در آرزوی مال و جاهند بچاه اندر چو کوران اوفتاده

3 شکم پر کرده از خمر و درین خاک همه در گل چو مستان اوفتاده

4 تو ای بیچاره آنگه نان خوری سیر گر از جوعی بدین سان اوفتاده

1 زهی رخت بدلم رهنمای اندیشه رونده را سر کوی تو جای اندیشه

2 بخاطرم چو تو اندیشه را نمودی راه تو باش هم بسخن رهنمای اندیشه

3 که آفتاب خرد در غبار حیرت ماند ز دره دهنت در هوای اندیشه

4 چو آفتاب رخت شعله زد ز برج جمال فگند سایه برین دل همای اندیشه

1 عروس چمن راست زیور شکوفه سر شاخ راهست افسر شکوفه

2 کنون بر (سر) شاخ فرقی ندارد شکوفه ز زیور ز زیور شکوفه

3 بفصل خزان بود صفراش غالب کنون باغ را هست در خور شکوفه

4 بصد پرده بلبل نواساز گردد چو بگشاد بر شاخ صد در شکوفه

1 ای ز عکس روی تو چون مه منور آینه آن چنان رو را نشاید جز مه و خور آینه

2 ای ز تاب حسن تو آیینه صورت آفتاب وز فروغ روی تو خورشید پیکر آینه

3 من همی گویم چو رویت در دو عالم روی نیست تا مرا باور کنی برگیر و بنگر آینه

4 پیش روی تو که آب از لطف دارد، می کند از خوی خجلت زمین خشک را تر آینه

1 زهی ز طره تو آفتاب در سایه بپیش پرتو روی تو ماه و خور سایه

2 هوای عشق ترا مهر و ماه چون ذره درخت لطف ترا هر دو کون در سایه

3 بنزد عقل چو خورشید روشنست که نیست کسی بقامت و بالای تو مگر سایه

4 چو سایه بر من بی نور افگنی گویند که آفتاب فگندست سایه بر سایه

آثار سیف فرغانی

14 اثر از قصاید و قطعات در دیوان اشعار سیف فرغانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید و قطعات در دیوان اشعار سیف فرغانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی