آثار سیف فرغانی

صفحه 9 از 59
59 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی

1 تو آن شاهی که سلطانت غلامست زشاهان جز ترا خدمت حرامست

2 تو داری ملک وبر سلطان خراجست توداری حسن وز خورشید نامست

3 بپیش آفتاب روی تو ماه اگر چه بدر باشد ناتمامست

4 بشب استاره اندر شبهه افتد که روی تو کدام ومه کدامست

1 بس کور دلست آنکه به جز تو نگرانست یا خود نظرش با تو ودل باد گرانست

2 روی تو دلم را بسوی خود نگران کرد آن را که دلی هست برویت نگرانست

3 در حسن نباشد چوتو هرکس که نکوروست چون آب نباشد بصفا هرچه روانست

4 جان دل من شد غم عشق تو ازیرا دل زنده بعشق تو چو تن زنده بجانست

1 دلبرا عشق تو نه کار منست وین که دارم نه اختیار منست

2 آب چشم من آرزوی توبود آرزوی تو درکنار منست

3 آنچه ازلطف ونیکویی درتست همه آشوب روزگار منست

4 تا غمت در درون سینه ماست مرگ بیرون در انتظار منست

1 ای که لعل لب تو آبخور جان منست تو اگر آن منی هر دوجهان آن منست

2 آب دریا ننشاند پس ازین شعله او گربآتش رسد این سوز که درجان منست

3 بتمنای وصال تو بسی سودا پخت طمع خام که اندر دل بریان منست

4 خود (تو) یک روز نگفتی که بدو مرهم وصل بفرستم، که دلش خسته هجران منست

1 مهی که از غم عشقش دلم پر ازخونست شبی نگفت که بیمار عشق من چونست

2 زدست نشتر غمهای او که نوشش باد دل شکسته من همچو رگ پر از خونست

3 اگر چه دل بغمش داده ام چو می نگرم درین معامله بی جان غم تو مغبونست

4 نه دلستان چوتو باشد هرآنکه نیکوروست نه مستی آرد چون می هرآنچه میگونست

1 هم کوی تو از جهان برونست هم وصف تو از بیان برونست

2 اندر ره تو کسی قدم زد کورا قدم از جهان برونست

3 طاق در ساکنان کویت از قبه آسمان برونست

4 در کون و مکانت می نجویم کآن حضرت ازین و آن برونست

1 یار من خسرو خوبان ولبش شیرینست خبرش نیست که فرهاد وی این مسکینست

2 نکنم رو ترش ار تیز شود کز لب او سخن تلخ چو جان در دل من شیرینست

3 دید خورشید رخش وز سر انصاف بماه گفت من سایه او بودم وخورشید اینست

4 با رخ او که در او صورت خود نتوان دید هرکه در آینه یی می نگرد خود بینست

1 روی از خلق بگردان که بحق راه اینست سر و معنی توکلت علی الله اینست

2 چون بریدی طمع از خلق ز خود دست بدار زآنکه زاد ره حق آن و حق راه اینست

3 از سر خواست، نگویم ز سر دل، برخیز دل چو نبود نتوان گفت که دلخواه اینست

4 جای آنست که بر نفس کنی حمله شیر که سگی صنعت او، حیله روباه اینست

1 دل درو بند که دلدارت اوست ره او رو که بره یارت اوست

2 کار اگر بهر دل دوست کنی بی گمان عاقبت کارت اوست

3 در نخستین قدم از ره او را یافت خواهی که طلب کارت اوست

4 هست سر بر تن چون گل بر شاخ لیک در زیر قدم خارت اوست

1 دوست سلطان و دل ولایت اوست خرم آن دل که در حمایت اوست

2 هر کرا دل بعشق اوست گرو از ازل تا ابد ولایت اوست

3 پس نماند ز سابقان در راه هر کرا پیش رو هدایت اوست

4 عرش بر آستانش سر بنهد هر کرا تکیه بر عنایت اوست

آثار سیف فرغانی

59 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی