عاشق روی تو از کوی تو ناید از سیف فرغانی غزل 120
1. عاشق روی تو از کوی تو ناید در بهشت
نزد عاشق فخر دارد خاک کویت بر بهشت
...
1. عاشق روی تو از کوی تو ناید در بهشت
نزد عاشق فخر دارد خاک کویت بر بهشت
...
1. ای نور دیده دیده ز (روی) تو نور یافت
جان حزینم از غم عشقت سرور یافت
...
1. عشق تو عالم دل جمله بیکبار گرفت
بختیار اوست برما که ترا یار گرفت
...
1. دل حظ خویشتن ز رخ یار برگرفت
دیده نصیب خویش ز دیدار بر گرفت
...
1. جانم از عشقت پریشانی گرفت
کارم از هجر تو ویرانی گرفت
...
1. یار دل بر بود و از من روی پنهان کرد و رفت
ای گل خندان مرا چون ابر گریان کرد و رفت
...
1. زهی جهان شده روشن بآفتاب جمالت
کسی بچشم سرو سر ندیده روی مثالت
...
1. هر دوچشمت ز فتنه نک خفته است
خفیه در زیر طاق ابرویت
...
1. مرا تا دل شد اندر کار رویت
بصد شادی شدم غمخوار رویت
...
1. بهشت روح شد گلزار رویت
امید عاشقان دیدار رویت
...
1. ای مه و خور بروی تو محتاج
بر سر چرخ خاک پای تو تاج
...
1. زهی با لعل میگونت شکر هیچ
خهی با روی پر نورت قمر هیچ
...