آثار سیف فرغانی

صفحه 11 از 59
59 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی

1 دل زمن برد آنکه جان را نزد او مقدارنیست یک جهان عشاق را دل برده ودلدار نیست

2 هرکه ترک جان کند آسان بدست آرد دلش گر بدست آید دل او ترک جان دشوار نیست

3 در بلای عشق او بی اختیار افتاده ام گرچه این مذهب ندارم کآدمی مختار نیست

4 گفتم اندر کنج عزلت رو بدیوار آورم چون کنم در شهر ما یک خانه را دیوار نیست

1 مرا بغیر تو اندر جهان دگر کس نیست بجز تو دل ندهم کز تو خوبتر کس نیست

2 بچشم حال چو ما را خبر معاینه شد بعین چون تو ندیدیم و در خبر کس نیست

3 مرا که دیده دل از تو روشنی دارد بهر کجا نگرم جز تو در نظر کس نیست

4 بگرد کوی تو هر عاشقی که کشته شود شهید عشق بود خون بهاش بر کس نیست

1 عاشقان را در ره عشق آرمیدن شرط نیست وصل جانان را نصیب خویش دیدن شرط نیست

2 بربلا و نعمت ارحکمت دهد چون زآن اوست نعمتش را بر بلای او گزیدن شرط نیست

3 گر ترا سودای خورشید جمال او بود همچوسایه درپی مردم دویدن شرط نیست

4 آتش سودای او چون تیز گشت ازباد شوق همچو آب تیره با خاک آرمیدن شرط نیست

1 جانا بیا که مرا جان دریغ نیست عید منی مرا زتو قربان دریغ نیست

2 هرگز بصدر دل نرسد دوستی جان آنرا که از محبت تو جان دریغ نیست

3 هر چیز کآن من بود ای جان اگر منم بستان زمن که از تو مرا آن دریغ نیست

4 عشاق سیم و زر بگدایان کو دهند زین هر دو جان بهست و زجانان دریغ نیست

1 کیست کاندر دو جهان عاشق دیدار تو نیست کو کسی کو بدل و دیده خریدار تو نیست

2 دور کن پرده زرخسار و رقیب از پهلو که مرا طاقت نادیدن دیدار تو نیست

3 در تو حیرانم وآنکس که ندانست ترا وندر آن کس که بدانست وطلب کارتو نیست

4 در طلب کاری گلزار وصالت امروز نیست راهی که درو پای من وخار تو نیست

1 چون کنم ای جان مرااز چون تو یاری چاره نیست غمخور عشقم مرااز غمگساری چاره نیست

2 گرچه عشقت چاره دارد ازهزاران همچو ما چاره ما کن که ماراازتو باری چاره نیست

3 پایدار آمد سر زلفت بدست دیگران آخر اندر چنگ ما از چند تاری چاره نیست

4 تن بزن در هجر او ای دل که اندر کوی عشق تا بدانی قدر وصل از انتظاری چاره نیست

1 مرا که یک نفس از وصل یار سیری نیست زبوسه صبر نه واز کنار سیری نیست

2 ازآن گلی که ز رنگش خجل شود لاله چو عندلیب مرا از بهار سیری نیست

3 اگر جهان همه پر گل کنند رنگ برنگ مرا زدیدن آن لاله زار سیری نیست

4 درخت حسن گلی ماه رو ببار آورد چو نحلم ازگل آن شاخسار سیری نیست

1 چون ترا میل و مرا ازتو شکیبایی نیست صبر خواهم که کنم لیک توانایی نیست

2 مر ترا نیست بمن میل و شکیبایی هست بنده را هست بتو میل و شکیبایی نیست

3 چه بود سود از آن عمر که بی دوست رود چه بود فایده ازچشم چو بینایی نیست

4 بر سر کوی تو در قید وفای خویشم ور نه رفتنم ای دوست زبی پایی نیست

1 گشت روی زمین چو صحن بهشت از رخ خوب یار حور سرشت

2 دیده از دل کن وببین دیدار ای قصارای همت تو بهشت

3 بر گل از روی لاله رخ که نمود بر مه از مشک سوده خط که نوشت

4 حسن رویش زخط نگردد کم رخ ماه از کلف نگردد زشت

1 آن نگاری کو رخ گلرنگ داشت بی رخش آیینه دل زنگ داشت

2 وآن هلال ابرو که چون ماه تمام غره یی در طره شبرنگ داشت

3 یک نظر کرد و مرا از من ببرد جادوی چشمش چنین نیرنگ داشت

4 چون نگین بر دل نشان خویش کرد یار نام آور که از ما ننگ داشت

آثار سیف فرغانی

59 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی