آثار سیف فرغانی

صفحه 12 از 59
59 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی

1 کسی کو غم عشق جانان نداشت چو زنده نفس می زد و جان نداشت

2 گدای توام ای توانگر بحسن چنین مملکت هیچ سلطان نداشت

3 تویی آن شفایی که بیمار دل بجز درد تو هیچ بیمار نداشت

4 دلی را که اندوه تو جمع کرد غم هر دو کونش پریشان نداشت

1 آن نکو روی که روی ازنظرم پنهان داشت ازوی این عشق که پیداست نهان نتوان داشت

2 رفت و از چشم مرا راوق خون افشان کرد آنکه بر برگ سمن سنبل مشک افشان داشت

3 جان بدادیم بپیش در آن یار که او از پس پرده رخی همچو نگارستان داشت

4 نو بهار آمد وبر طرف چمن پیداشد گل که ازشرم رخش روی زما پنهان داشت

1 ماه پیش رخ تو تاب نداشت تاب روی تو آفتاب نداشت

2 عقل با عشق تو ثبات نکرد شمع آتش بدید وتاب نداشت

3 عاشق روی همچو خورشیدت شب چو چشم ستاره خواب نداشت

4 آنچنان روی چون توان دیدن که به جز نور خود نقاب نداشت

1 در کوی عشق هرکه چومن سیم وزر نداشت هرگز درخت عشرت او برگ وبر نداشت

2 بسیار حلقه بردر وصل بتان زدیم دیدیم هم کلید به جز سیم وزر نداشت

3 گفتم بکوی حیله زمانی فرو شوم رفتم سرای وصل درآن کوی در نداشت

4 ای پادشاه حسن که همچون من فقیر سلطان سزای افسر عشق تو سر نداشت

1 گرچه متاع جان بر جانان خطرنداشت جان باز کز جهان دل ازو دوستر نداشت

2 عاشق بدست همت خود در طریق عشق هرچ آن نه دوست بود بیفگند و برنداشت

3 قومی ز عشق خاص ندارند بهره یی خود عامتر بگو که کسی زین خبر نداشت

4 خفته درین نشیمن وز آن اوج مانده باز زیرا همای همت آن قوم پر نداشت

1 زنده دل نبود کسی کو ذوق درویشان نداشت جان ندارد زنده یی کو حالت ایشان نداشت

2 مرد همچون گل اگر از رنگ باشد مایه دار رنگ سودش کی کند چون بوی درویشان نداشت

3 ای بسا درویش زنده دل که در دنیای دون خفت بر خاک وز خاکش گرد بر دامان نداشت

4 اهل دنیا چون شترمرغند (و) درویش اندرو بلبل قدسیست، الفت با شترمرغان نداشت

1 در آن زمان که دلم میل با جمالی داشت نبود بی خبر از سر عشق و حالی داشت

2 زلطف معنی حسن ورا کمالی بود زعشق صورت حال رهی جمالی داشت

3 زکان لطفش گویی برو فشانده بود هرآن جواهر مخزون که حق تعالی داشت

4 بعون طالع سعد آسمان همت من ز روی او مه و از ابروش هلالی داشت

1 یار در شیرینی از شکر گذشت عشق در دلسوزی از آذر گذشت

2 چون کنم چون انگبین آگاه نیست زآنکه بی او شمع را بر سر گذشت

3 باد زلفش را پریشان کرد دی بوی او خوش شد چو بر عنبر گذشت

4 می نیارم زآن رقیبان چو دیو گرد کوی آن پری پیکر گذشت

1 منم آن کس که عشق یارم کشت زنده گشتم چوآن نگارم کشت

2 گنج وصلش طلب همی کردم سنگ بر سر زدوچو مارم کشت

3 من بی آب رستم از آتش چون ببادی چراغ وارم کشت

4 با سلیمان چه پنجه یارم کرد من که موری همی نیارم کشت

1 شکری بجان خریدم زلب شکرفروشت که درون پرده با دل شب وصل بود دوشت

2 بسخن جدا نمی شد لب لعل تو ز گوشم چو علم فرو نیامد سر دست من زدوشت

3 بلبت حلاوتی ده دهن مرا که دایم ترش است روی زردم ز نبات سبز پوشت

4 بوصال جبر می کن دلک شکسته یی را که گرفت صبر سستی ز فراق سخت کوشت

آثار سیف فرغانی

59 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی