آثار سیف فرغانی

صفحه 5 از 59
59 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی

1 ایا چوحسن بمعنی نکو بصورت خوب وصال تست مرا همچو عافیت مطلوب

2 شهید عشق تو بعد از اجل چو جان زنده گدای کوی تو نزد همه چو زر محبوب

3 چو جان حدیث تو شیرین ولیک شورانگیز غم تو در دل عاشق چو وجد در مجذوب

4 لبت که مست کند همچو خمر عاشق را میی زدرد مصفا ولی بشهد مشوب

1 ای گلستان حسن ترا بنده عندلیب درد مراست نرگس بیمار تو طبیب

2 بازم بخوان بلطف و بنازم ز در مران هرچند گل نیاز ندارد بعندلیب

3 در حال من نظر کن و از آه من بترس کز عشق بهره مندم و از وصل بی نصیب

4 زنهار با غریب و گدا لطف کن که من در کوی تو گدایم و در شهر تو غریب

1 طوطی خجل فرو ماند از بلبل زبانت مجلس پر از شکر شد از پسته دهانت

2 جعد بنفشه مویان تابی ز چین زلفت حسن همه نکویان رنگی ز گلستانت

3 ما را دلیست دایم در هم چو موی زنگی از خال هندو آسا وز چشم ترک سانت

4 همچون نشانه تا کی بر دل نهد جراحت ما را بتیر غمزه ابروی چون کمانت

1 ای چو فرهاد دلم عاشق شیرین لبت مستی امشبم از باده دوشین لبت

2 نیست شیرین که زفرهاد برای بوسی ملک خسرو طلبد شکر رنگین لبت

3 وه چه شیرین صنمی تو که دهان من هست تا بامسال خوش از بوسه پارین لبت

4 محتسب سال دگر بر سر کویت آرد همچنین بی خودم از باده نوشین لبت

1 چو حسن روی تو آوازه در جهان انداخت هوای عشق تو در جان بی دلان انداخت

2 سمن بران همه چوگان خویش بشکستند کنون که شاه رخت گوی در میان انداخت

3 از آن میانه گل و لاله را برآمد نام چو بحر حسن تو خاشاک بر کران انداخت

4 کمان ابروی خود بین که ترک غمزه تو خطا نکرد خدنگی کزآن کمان انداخت

1 ای که شاهان جهانند گدایان درت پادشاهست گدایی که بیابد نظرت

2 چون توانگر اگرت تحفه نیارم بر در همچو درویش بیایم بگدایی بدرت

3 ای برو خوب چو اشکوفه باران دیده چند چون گل بشکفتی و نخوردیم برت

4 بحیات ابدی زنده شود گر روزی بسر کشته هجران خود افتد گذرت

1 دلم بربود دوش آن نرگس مست اگر دستم نگیری رفتم از دست

2 چه نیکو هر دو با هم اوفتادند دلم با چشمت این دیوانه آن مست

3 نمی دانم دهانت هست یا نیست نمی دانم میانت نیست یا هست

4 تویی آن بی دهانی کو سخن گفت تویی آن بی میانی کو کمر بست

1 ای که لبت منبع آب بقاست درد تو بیماری دلرا دواست

2 آه که اندر طلب تو مرا رفت دل و درد دل ای جان بجاست

3 گر همه آفاق بگیرد کسی آنکه توانگر بتو نبود گداست

4 بهر دل تو چه توان ترک کرد مال ندارم من و جان خود تراست

1 دل کنون زنده بجان نیست که جانان اینجاست وآن حیاتی که بدو زنده بود جان اینجاست

2 نام شکر چه بری قند لب او حاضر ذکر شیرین چکنی خسرو خوبان اینجاست

3 طوطی تنگ دلم لیک ز شکر پس ازین بار منت نکشم کآن شکرستان اینجاست

4 پیش ازین گر چه بسی نعره زدم چون بلبل گریه چون ابر کنم کآن گل خندان اینجاست

1 در رخت می نگرم جلوه گه جان اینجاست در قدت می نگرم سرو خرامان اینجاست

2 من دل سوخته خواهم که لب تشنه خویش بر دهان تو نهم کآبخور جان اینجاست

3 خانه یی چون حرم و بر در و بامش عشاق چون مگس جمع شده کآن شکرستان اینجاست

4 پرده داران تو گر چند بسنگم بزنند نروم همچو سگ از در که مرا نان اینجاست

آثار سیف فرغانی

59 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی