آثار سیف فرغانی

صفحه 5 از 59
59 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی

1 بیاور آنچه دل ما بیکدگر کشدا بسر کشد آنچه دلم بار او بسر کشدا

2 غلام ساقی خویشم که بامداد پگاه مرا زمشرق خم آفتاب بر کشدا

3 چو تیغ باده برآهختم از نیام قدح زمانه باید تا پیش من سپر کشدا

4 چه زر چه سیم و چه خاشاک پیش مرد آن روز که از میانه سیماب آب زر کشدا

1 ای که شاهان جهانند گدایان درت پادشاهست گدایی که بیابد نظرت

2 چون توانگر اگرت تحفه نیارم بر در همچو درویش بیایم بگدایی بدرت

3 ای برو خوب چو اشکوفه باران دیده چند چون گل بشکفتی و نخوردیم برت

4 بحیات ابدی زنده شود گر روزی بسر کشته هجران خود افتد گذرت

1 در دل عاشق اگر قدر بود جانان را نظر آنست که در چشم نیارد جان را

2 تو اگر عاشقی ای دل نظر از جان برگیر خود به جان تو نباشد طمعی جانان را

3 دعوی عشق نشاید که کند آن بدعهد که چو سختی رسدش سست کند پیمان را

4 قومی از دوستیش دشمن جان خویشند ای توانگر بنگر همت درویشان را

1 الا ای غمت شادی جان ما تویی راحت جان پژمان ما

2 دلی کو جهانیست بردی، برو چه افتاده یی در پی جان ما

3 پری رویی از مردمت باک نیست زدیوان نترسد سلیمان ما

4 غم تو چو کرد ازدل ما حرم چو کعبه شریفست ارکان ما

1 ای نبرده وصل تو روزی بمهمانی مرا هیچت افتد کز فراق خویش برهانی مرا؟

2 در هلاک من چو هجرانت سبک دستی نکرد بر درت از بهر وصلست این گرانجانی مرا

3 من بپای جست و جوی از بهر تو برخاستم لطف باشد گر بگیری دست و بنشانی مرا

4 تو اگر آیی و گرنه من ترا خوانم مدام من چو نامه تا نمی آیم نمی خوانی مرا

1 ما غریبیم و شهر ازآن شماست با چنین رو جهان جهان شماست

2 پادشاهان چو بنده می گویند ما رعیت ولایت آن شماست

3 عهد خسرو ندید از شیرین شر و شوری که در زمان شماست

4 باچنین چشم مست عاشق کش هرکه میرد از کشتگان شماست

1 در رخت می نگرم جلوه گه جان اینجاست در قدت می نگرم سرو خرامان اینجاست

2 من دل سوخته خواهم که لب تشنه خویش بر دهان تو نهم کآبخور جان اینجاست

3 خانه یی چون حرم و بر در و بامش عشاق چون مگس جمع شده کآن شکرستان اینجاست

4 پرده داران تو گر چند بسنگم بزنند نروم همچو سگ از در که مرا نان اینجاست

1 روزی آن روی چو خورشید و بر و خال چو شب دیدم و عشق مرا با تو همین بود سبب

2 زین پس از پیش تو کوته نکنم دست نیاز زین پس از کوی تو بیرون ننهم پای طلب

3 گوشه‌ای از سر کوی تو قصور فردوس نیمه‌ای از مه روی تو هلال غبغب

4 دیدن تو ببرد قاعده غم از دل بوسه تو بنهد خاصیت جان در لب

1 گر عاشقی فدا کن در ره عشق جان را دانم که این دلیری نبود چو تو جبان را

2 خود چون تو بی بصارت نکند چنین تجارت زیرا که آن حرارت نبود فسردگان را

3 ای شیخ گربه زاهد وز بهر نان مجاهد بر خوان آرزوها همکاسه ای سگان را

4 ای از برای روزی شغل تو خانه سوزی بنشین (و) کار او کن کوضامنست آن را

1 ای سعادت زپی زینت وزیبایی را بافته بر قد تو کسوت رعنایی را

2 عشق رویت چو مرا حلقه بزد بر در دل شوق از خانه بدر کرد شکیبایی را

3 گر ببینم رخ چون شمع تو ای جان بیمست کآب چشمم بکشد آتش بینایی را

4 ذرها گر همه خورشید شود بی رویت نبود روز وشب عاشق سودایی را

آثار سیف فرغانی

59 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی