آثار سیف فرغانی

صفحه 4 از 59
59 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی

1 ای به دل کرده آشنایی را برگزیده ز ما جدایی را

2 خوی تیز ازبرای آن نبود که ببرند آشنایی را

3 در فراقت چو مرغ محبوسم که تصور کند رهایی را

4 مژه در خون چو دست قصابست بی‌تو مر دیده سنایی را

1 ای سعادت زپی زینت وزیبایی را بافته بر قد تو کسوت رعنایی را

2 عشق رویت چو مرا حلقه بزد بر در دل شوق از خانه بدر کرد شکیبایی را

3 گر ببینم رخ چون شمع تو ای جان بیمست کآب چشمم بکشد آتش بینایی را

4 ذرها گر همه خورشید شود بی رویت نبود روز وشب عاشق سودایی را

1 الا ای غمت شادی جان ما تویی راحت جان پژمان ما

2 دلی کو جهانیست بردی، برو چه افتاده یی در پی جان ما

3 پری رویی از مردمت باک نیست زدیوان نترسد سلیمان ما

4 غم تو چو کرد ازدل ما حرم چو کعبه شریفست ارکان ما

1 ای گل روی تو برده رونق گلزارها در دل غنچه بسی حسن ترا اسرارها

2 گر بیاد روی تو آبی خورم در وقت مرگ بی گل از خاک رهی سر بر نیارد خارها

3 گل که باشد پیش روی تو که او را چون گیاه بعد ازین آرند و بفروشند در بازارها

4 با چلیپای سر زلفت که ناقوس اشکند نعره توحید خیزد زین پس از زنارها

1 ای کرده به عشق تو دل پرورش جان‌ها گردون چو رخت ماهی نادیده به دوران‌ها

2 آن را که چو تو سروی در خانه بود دایم از بی‌خبری باشد رفتن سوی بستان‌ها

3 آن را که گل رویش زردی ز غمت گیرد خاک قدمش باشد سرسبزی ریحان‌ها

4 زانگشت خیال تو چون نقش پذیرفتم از دست دلم یک یک چون رنگ برفت آن‌ها

1 ما را دلیست سوخته آتش طلب آتش که دید پرتو او آب را سبب

2 زاشکم مدام سوزش دل در زیاد تست این آب هست هیزم آن آتش طلب

3 گر عاشقی بمیل سهر در دو چشم کش کحل کلام هر سحر از سرمه دان شب

4 ای غافلان ز عشق کفرتم بذنبکم وی عاشقان دوست اتیتم بما وجب

1 روزی آن روی چو خورشید و بر و خال چو شب دیدم و عشق مرا با تو همین بود سبب

2 زین پس از پیش تو کوته نکنم دست نیاز زین پس از کوی تو بیرون ننهم پای طلب

3 گوشه‌ای از سر کوی تو قصور فردوس نیمه‌ای از مه روی تو هلال غبغب

4 دیدن تو ببرد قاعده غم از دل بوسه تو بنهد خاصیت جان در لب

1 ای خجل از روی خوبت آفتاب روز من بی تو شبی بی ماهتاب

2 آفتاب از دیدن رخسار تو آنچنان خیره که چشم از آفتاب

3 چون مرا در هجر تو شب خواب نیست روز وصلت چون توان دیدن بخواب

4 بر سر کوی تو سودا می پزم با دل پرآتش و چشم پرآب

1 ای خطت سلسله یی بر قمر از عنبر ناب وی دل و دیده ز سودای تو پرآتش و آب

2 دوش در وصف جمال تو چو در بستم دل خوب رویان معانی بگشادند نقاب

3 خانه حسن ز بالای تو دارد استون قبله روح ز ابروی تو دارد محراب

4 ای دل از یورتگه سینه برون زن خرگاه کین ستون کرد مرا خیمه تن سست طناب

1 ای پسته دهانت شیرین و انگبین لب من تلخ کام مانده در حسرت چنین لب

2 بودیم بر کناری عطشان آب وصلت زد بوسه تو ما را چون نان در انگبین لب

3 هرگز برون نیاید شیرینی از زبانش هرکو نهاده باشد باری دهان برین لب

4 عاشق از آستینت شکر کشد بدامن چون تو بگاه خنده گیری در آستین لب

آثار سیف فرغانی

59 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی