ایا بدور تو از مثل تو جهان از سیف فرغانی غزل 547
1. ایا بدور تو از مثل تو جهان خالی
کدام دور ز تو بود یک زمان خالی
...
1. ایا بدور تو از مثل تو جهان خالی
کدام دور ز تو بود یک زمان خالی
...
1. در حضرت تو کآنجاسلطان کند غلامی
عشقت بداد مارا جامی بدوست کامی
...
1. ماه سعادتم را باشد شب تمامی
با تو گرم ببیند دشمن بدوستکامی
...
1. دی مرا گفت آن مه ختنی
که من آن توام تو آن منی
...
1. ای (که) تو جان جهانی و جهان جانی
گر بجان و بجهانت بخرند ارزانی
...
1. در تن زنده یکی مرده بود زندانی
دل که او را نبود با تو تعلق جانی
...
1. کیست درین دور پیر اهل معانی
آنکه بهم جمع کرد عشق و جوانی
...
1. ای چون تو نبوده گل در هیچ گلستانی
آن کار چه کارست آن کو تازه کند جانی
...
1. ایا بحسن رخت را لوای سلطانی
بروی صورت زیبای حسن را جانی
...
1. تعالی الله چه رویست آن بنزهت چون گلستانی
درو حسن آن عمل کرده که در فردوس رضوانی
...
1. درتو، زهی صورت تو گنج معانی،
لطف الهی خزینه ییست نهانی
...
1. ایا بحسن رخت را لوای سلطانی
بروی صورت زیبای حسن را جانی
...