آثار سیف فرغانی

صفحه 47 از 59
59 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی

1 چو سعدی سیف فرغانی حدیث عشق با هرکس همی گوید که درد دل بیفزاید ز ناگفتن

2 اگر چه حد من نبود حدیث عشق تو گفتن چو بلبل روی گل بیند بود معذور از آشفتن

3 هوس بازان عشق تو ز وصل چون تو شیرینی چو فرهادند بی حاصل ز کوه بیستون سفتن

4 ترا در خواب چون بینم که مشتاقان رویت را شبست از بهر بیداری و روز از بهر ناخفتن

1 ای از چو تو شیرین لبی صد شور در هر انجمن آن را که آمد یاد تو چون من برفت از خویشتن

2 گردن کشان حسن را در زر پای تست سر ای پست پیش قامتت بالای سرو ونارون

3 چون نافه آهوی چین پر مشک گشتی سربسر گر باد بوی زلف تو بردی سوی خاک ختن

4 اندر میان عاشقان صد کشته وخسته بود چشم ترا در هر نظر زلف ترا در هر شکن

1 کسی کو عشق بازد بارخ تو کند جان طرح با زیبا رخ تو

2 سر خود بر بساط عشقت ای شاه ببازم تا بمانم با رخ تو

3 بساط نظم گستردم دگربار براندم اسب فکرت با رخ تو

4 چو دیدم عقل و جان ودل سه بازیست که یک یک می برد ازما رخ تو

1 چه دلبری که رخ تست در گلستان ماه چو آفتاب بروی تو دارد ایمان ماه

2 بآفتاب که روز آورد نظر نبود مرا که هست ز روی تو در شبستان ماه

3 کمال حسن ترا در وجود آن اثرست که در حمایتش ایمن بود ز نقصان ماه

4 تو پادشاهی و خوبان همه رعیت تو نجوم جمله سپاهند و هست سلطان ماه

1 ای ایمن آفتاب رخت از زوال حسن حسن جمال روی تو گشته جمال حسن

2 پیش رخت که بدر تمامست در جمال خورشید ناقص آمده با آن کمال حسن

3 گویی زکات خواه نصاب جمال تست هر محتشم که هست توانگر بمال حسن

4 گر پرتوی ز روی تو بر عالم اوفتد آفاق بعد از آن نکند احتمال حسن

1 آن دوست که ما ازآن اوییم در زمره عاشقان اوییم

2 این بخت نگر که جمله مردم آن خود وما ازآن اوییم

3 وین دولت بین که از دو عالم آزاد چو بندگان اوییم

4 گر مرده همه بدرد عشقیم ور زنده همه بجان اوییم

1 همچون تو دلبری را از بی دلان بریدن زاجزای جسم باشد پیوند جان بریدن

2 گیرم که جانم از تن پیوند خود ببرد پیوند جان زجانان هرگز توان بریدن

3 قطع مدد همی کرد از زندگانی ما دشمن که خواست مارا از دوستان بریدن

4 ازکوی او که برد آمد شد رهی را سیر ستاره نتوان از آسمان بریدن

1 ای غمت همنشین بیداران درغمت مست گشته هشیاران

2 غم تو نقد جان بنسیه وصل برده از کیسه خریداران

3 چشم عیار پیشه تو بریخت بسر غمزه خون عیاران

4 پیش چشمت که مستی همه زوست زده برسنگ شیشه خماران

1 ای رقعه حسن را رخت شاه ماییم زحسن رویت آگاه

2 روی تو مه تمام بر سرو رخساره گل شکفته بر ماه

3 در کوی تو کدیه کردن ای دوست نزد همه همچو مال دلخواه

4 ما از همه کمتریم در ملک ما از همه پس تریم در راه

1 ای لب لعلت شکرستان من وی دهنت چشمه حیوان من

2 تا سر زلف تو ندیدم دگر جمع نشد حال پریشان من

3 درد فراق تو هلاکم کند گر نکند وصل تو درمان من

4 بی لب خندان تو دایم چوآب خون چکد از دیده گریان من

آثار سیف فرغانی

59 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی