آثار سیف فرغانی

صفحه 49 از 59
59 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی

1 ای پسر گر عاشقی دعوی ما ومن مکن از صفا تن را چو جان گردان وجان را تن مکن

2 بامدادان گر نبینی روی چون خورشید دوست روز را شب دان وچشم خود بدو روشن مکن

3 چون نمی سوزی چو شمع اندر شب سودای یار گر چراغت روز باشد اندرو روغن مکن

4 اندرین معدن که مردان آستین پر زر کنند خویشتن را همچو طفلان خاک در دامن مکن

1 دلا با عشق کن پیمان و می رو قدم در نه درین میدان و می رو

2 درین کو خفتگان ره نوردند درآ در زمزه ایشان و می رو

3 دل اندر بند جان جانان نیابی زجان برگیر دل ای جان و می رو

4 ترا آن دوست می خواند بر خود تو نیز آن دوست را می خوان و می رو

1 ایا گرفته مه وآفتاب نور از تو بمرگ حالم نزدیک گشت دور از تو

2 زدیده ودل من ای همه بتو نگران مپوش رو که دل و دیده راست نور از تو

3 بهشت بی تو مرا دوزخیست، از برمن مرو که خانه بهشتیست پر ز حور ازتو

4 چو می روی همه در ماتمند عشاقت بیا که ماتم عشاق هست سور ازتو

1 ای که اندر چشم مستت فتنه دارد خوابگاه دل بزلفت داده ام کز فتنه باشد در پناه

2 یکنفر از خیل تست این آفتاب تیغ زن یک سوار از موکب تو این مه انجم سپاه

3 با جمالت یک جهان اسپید روی حسن را از خجالت هر نفس چون خاک گشته رخ سیاه

4 آسمان چرخ زن پیش گدایان درت شرم دارد گر بیارد نان خور با قرص ماه

1 الا ای بچهره گلستان من منم آن تو و تویی آن من

2 بهار رخت گلستان منست خزان دور باد از گلستان من

3 دلم خسته کردی بهجران خویش لبت خسته بادا بدندان من

4 نه آن درد دارم که عاجز بود طبیب وصالت ز درمان من

1 عشق را حمل بر مجاز مکن جان ده ار عاشقی وناز مکن

2 با خودی گرد کوی عشق مگرد مؤمنی بی وضو نماز مکن

3 دست باخود بکار دوست مبر بسوی قبله پا دراز مکن

4 با چنین رو بگرد کعبه مگرد جامه کعبه و نماز مکن

1 ای گشته نهان از من پیدات همی جویم جای تو نمیدانم هرجات همی جویم

2 برمن چوشوی پیدا من درتو شوم پنهان از من چوشوی پنهان پیدات همی جویم

3 اندر سر هر مویی از تو طلبم رویی هرچند نیم زیبا زیباست همی جویم

4 چون تو بدلی نزدیک ازچه زتو من دورم هر جا که رود این دل آنجات همی جویم

1 ما فتنه بر توایم و تویی فتنه بر سخن دانسته ای که هست ز طوطی هنر سخن

2 ما را همی دهد ز میانت کمر نشان ما را همی کند ز دهانت خبر سخن

3 در مصر خوبی تو نگردد شکر فراخ تا از دهان تنگ تو ناید بدر سخن

4 جز وصف و ذکر تو نکنم زآنکه خوشترست وصفت ز هر حکایت و ذکرت ز هر سخن

1 ای مرغ صبح بشکن ناقوس پاسبانان تا من دمی برآرم اندر کنار جانان

2 در خواب کن زمانی آسودگان شب را کآن ماه رو نترسد زآواز صبح خوانان

3 ای کاشکی رقیبان دانند قیمت تو گل را چه قدر باشد در دست باغبانان

4 کار رقیب مسکین خود بیش ازین چه باشد کز گله گرگ راند همچو سگ شبانان

1 ای کوی تو ز رویت بازار گل فروشان ما بلبلان مستیم از بهر گل خروشان

2 بازار حسن داری دکان درو ملاحت وآن دو عقیق شیرین در وی شکرفروشان

3 خون جگر نظر کن سودا پزان خود را با گوشت پاره دل در دیگ سینه جوشان

4 خواهی که گرد کویت دیوانه سر نگردم چون رو بمن نمودی دیگر ز من مپوشان

آثار سیف فرغانی

59 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی