آثار سیف فرغانی

صفحه 39 از 59
59 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی

1 باغ را گرچه برخ کرد بهشت آیین گل همچو روی تو نباشد برخ رنگین گل

2 باغ در جلوه و بلبل (شده) صاحب تمکین حال دیگر شده چون آمده در تلوین گل

3 چند گویم سخن باغ که همچون خارست بوستان در ره عشاق تو با چندین گل

4 رخ تو آتش کانون جمالست و از آن شهر پر می شود از روی تو در تشرین گل

1 اگر شبی ز وصال تو کام برگیرم غذای جان ز لب تو مدام برگیرم

2 چه باشد از پس چندین هزار ناکامی اگر من از لب شیرینت کام برگیرم

3 دلم بسوخت درین غم بگوی تا از تو اگر مرا طمعی هست خام برگیرم

4 تو صید من نشوی ور کنم ز جان دانه بر آن نهادم دل را که دام برگیرم

1 مرا از عشق تو دستیست بر دل مرا از دست تو پاییست در گل

2 مرا از نقطه خالت زده موج محیط عشق تو در مرکز دل

3 مرا در عالم دل خسروانند همه فرهاد آن شیرین شمایل

4 دگر مردار بویحیی نگردم اگر گردم بتیغ عشق بسمل

1 ای توانگر چو (ن) گدایانت بدر باز آمدم نان نمی خواهم بسوی آبخور باز آمدم

2 اهل عالم را زلطف و حسنت آگاهی نبود زآن سعادت جمله را کردم خبر باز آمدم

3 بود آرامیده گیتی از حدیث عشق تو کردم اندر هر طرف صد شور و شر بازآمدم

4 هدهدی جاسوس بودم زین سلیمانی جناب نامه یی سوی سبا بردم دگر بازآمدم

1 ای آنکه عشق تو دل جانست وجان دل مهرت نهاده لقمه غم در دهان دل

2 وصل تو قلب دل طلبد از میان جان ذکر تو گوش جان شنود از زبان دل

3 عشقت چو صبح در افق جان کند اثر پر آفتاب وماه شود آسمان دل

4 جانم بجام غم همه خون جگر خورد تا دل دمی از آن تو باشد توآن دل

1 تنی داری بسان خرمن گل عرق از وی روان چون روغن گل

2 صبا از رشک اندام چو آبت فگنده آتش اندر خرمن گل

3 چمن از خجلت روی چو ماهت شکسته چون بنفشه گردن گل

4 گر از رویت بهار آگاه باشد پشیمان گردد از آوردن گل

1 عشقم دلیل شد بسوی دوست راه دیدم از خویشتن بدر شدم آن بارگاه دیدم

2 علمی و عالمی را کآوازه می شنودم ناخوانده درس گفتم و نارفته راه دیدم

3 دنیا بدید طبع چو خر در رمید و گفتا اینجا کنم درنگ که آب و گیاه دیدم

4 عالم بساط بازی شطرنج امتحانست من رخ بدین طرف نکنم زآنکه شاه دیدم

1 ای مرا نادیده کرده عاشق دیدار خویش ناشنوده کرده دل را واله دیدار خویش

2 روی تو از دیدن کونین بر بستست چشم عاشقان را بر امید وعده دیدار خویش

3 مهترانی کندرین حضرت غلامی کرده اند خواجگان چرخ را خوانند خدمتکار خویش

4 من سبک دل رادرین ره هست سربار گران بهر راحت می نهم برآستانت بار خویش

1 نگارا با رخ خوبت نه من تنها هوس دارم برای شکری چون تو چو خود چندین مگس دارم

2 سعادت درد عشق تو بصاحب دولتان بخشد مرا آن بخت خود نبود ولیکن این هوس دارم

3 بهای گوهر وصلت نباشد پادشاهانرا مرا آن کی شود حاصل که جانی دست رس دارم

4 نظر کردم بهر کویی سگی چندین کسان دارد بنزد آنکه کس باشد سگم گر جز تو کس دارم

1 چو روی تو گل رنگین ندیدم ترا چون گل وفا آیین ندیدم

2 من اندر مرکز رخسار خوبان چو خالت نقطه مشکین ندیدم

3 ندیدم چون تو کس یا کس چو تو نیست ز مشغولی بمه پروین ندیدم

4 چو تو ای بت رخت را سجده کرده بت سنگین دل سیمین ندیدم

آثار سیف فرغانی

59 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی