ایا چو فصل بهار از رخت جهانرا از سیف فرغانی غزل 452
1. ایا چو فصل بهار از رخت جهانرا زین
رخ تو ثانی خورشید و ثالث القمرین
...
1. ایا چو فصل بهار از رخت جهانرا زین
رخ تو ثانی خورشید و ثالث القمرین
...
1. ای جمال تو رشک حورالعین
روح را کوی تست خلد برین
...
1. از تو تا کی حال ما باشد چنین
با تو خود حالی کرا باشد چنین
...
1. برنگ خود نیم زآن رو وزآن مو
که گل را رنگ بخشد مشک را بو
...
1. من چو از جان شده ام عاشق آن روی نکو
آخراین عشق مرا با تو سبب چیست بگو
...
1. مرا کرد بیچاره در کار او
حدیثی ز لعل شکربار او
...
1. مرغ دلم صید کرد غمزه چون تیر او
لشکر خود عرض داد حسن جهان گیر او
...
1. چو هیچ می نکنی التفات با ما تو
چه فایده است درین التفات ما با تو
...
1. کسی کو عشق بازد بارخ تو
کند جان طرح با زیبا رخ تو
...
1. عاشقم بر تو و بر صورت جان پرور تو
من ازین معنی کردم دل و جان در سر تو
...
1. ایا گرفته مه وآفتاب نور از تو
بمرگ حالم نزدیک گشت دور از تو
...
1. ای فغان بی دلان از چشم شوخ شنگ تو
تیره روز عاشقان از طره شبرنگ تو
...