عشق را حمل بر مجاز مکن از سیف فرغانی غزل 440
1. عشق را حمل بر مجاز مکن
جان ده ار عاشقی وناز مکن
...
1. عشق را حمل بر مجاز مکن
جان ده ار عاشقی وناز مکن
...
1. ای پسر گر عاشقی دعوی ما ومن مکن
از صفا تن را چو جان گردان وجان را تن مکن
...
1. مرد محنت نیستی با عشق دمسازی مکن
چون نداری پای این ره رو بسربازی مکن
...
1. بپوش آن رخ و دلربایی مکن
دگر با کسی آشنایی مکن
...
1. بخت و اقبال خوهی خدمت درویشان کن
پادشاهی طلبی بندگی ایشان کن
...
1. ای شکرلب نظری سوی من مسکین کن
ترک یک بوسه بگو کام مرا شیرین کن
...
1. ای دل ای دل مهرآن مه ورز وایمان تازه کن
سر بنه در پای جانان عهد وپیمان تازه کن
...
1. همه جان و دلست دلبر من
گر چه نگذاشت جان و دل بر من
...
1. الا ای بچهره گلستان من
منم آن تو و تویی آن من
...
1. ای لب لعلت شکرستان من
وی دهنت چشمه حیوان من
...
1. ترا اگر چه فراغت بود ز یاری من
بریده نیست ز وصلت امیدواری من
...
1. کجایی ای سر کوی تو از جهان بیرون
زمین راه تو از زیر آسمان بیرون
...