آثار سیف فرغانی

صفحه 27 از 59
59 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی

1 رفتی و نام تو ز زبانم نمی رود واندیشه تو از دل و جانم نمی رود

2 گر چه حدیث وصل تو کاری نه حد ماست الا بدین حدیث زبانم نمی رود

3 تو شاهدی نه غایب ازیرا خیال تو از پیش خاطر نگرانم نمی رود

4 گریم ز درد عشق و نگویم که حال چیست کین عذر بیش با همگانم نمی رود

1 دلارامی که همچون مه بشب بینند دیدارش شبم چون روز روشن گشت از خورشید رخسارش

2 بنزهت به ز فردوس است کوی آن بهشتی روی که دوزخ نزد عاشق هست محرومی ز دیدارش

3 گذر بر درج در دارد سخن در پسته تنگش قدم بالای مه دارد کله در زیر دستارش

4 ز حسرت کام گردد تلخ آن دم جان شیرین را که لعل او در آمیزد شکر با آب گفتارش

1 ای دل از دوست جان دریغ مدار جان ازآن دلستان دریغ مدار

2 ماه رویا توهم ز روی کرم نظر از عاشقان دریغ مدار

3 آفتابی برآسمان جمال نور خویش ازجهان دریغ مدار

4 من زچشم بدان رقیب توام میوه ازباغبان دریغ مدار

1 دلبرا من از شراب عشق مخمورم هنوز چون بوصلم وعده دادی از چه مهجورم هنوز

2 در ره عشقت که دارد راهزن بر چپ وراست آنکه از پس بود پیش افتاد ومن دورم هنوز

3 ای حبیب من مدد فرما که اندر ره عدوست وی طبیب من علاجم کن که رنجورم هنوز

4 این زمان تدبیر کارم کن که هستم در حیات وین زمان بر من تجلی کن که برطورم هنوز

1 ترکیست یار من که نداند کس از گلش او تند خو و بنده نه مرد تحملش

2 پسته دهان که در سخن و خنده می شود زآن پسته پرشکر طبق روی چون گلش

3 پایان زلف جعد پریشان سرش ندید چندانکه دور کرد دل اندر تسلسلش

4 بی او ز زندگانی چون سیر گشته ام زآن جان خطاب می کنم اندر ترسلش

1 گر جمله شهر صورت و روی نکو بود کو صورتی که این همه معنی درو بود

2 خرم دل بهشتی و خوش عالمی بهشت گر در بهشت حور باین رنگ و بو بود

3 در سجده گاه بندگی تو چو آسمان پیش تو بر زمین نهد آن را که رو بود

4 آن کو بر آستانه کویت مقیم نیست چون کلب دربدر چو گدا کو بکو بود

1 ای زیاران گشته غافل ازتو خود یاری نیاید خفته یی در جامه ناز از تو بیداری نیاید

2 قدر غمخواران عشق خود ندانی تا چو ایشان غم خوری بسیار وپیشت کس بغمخواری نیاید

3 از در تو نان نیابم زآنکه همچون من گدا را خاک همچون سیم حاصل جز بدشواری نیاید

4 هرکه ترک مال کرد وچون فقیر آمد برین در همچو زر هرجا رود هرگز برو خواری نیاید

1 بر در تو عاشقان دارند کار دوستان با دوستان دارند کار

2 کار ما با تست نه با دیگران دیگران با دیگران دارند کار

3 ما زعالم با تو می ورزیم عشق اختران با آسمان دارند کار

4 با رخ خوب تو من دارم نظر با مه وخور اختران دارند کار

1 دلم بوسه زآن لعل نوشین خوهد وگر در بها دنیی و دین خوهد

2 لب تست شیرین زبان تو چرب چو صوفی دلم چرب و شیرین خوهد

3 جهان گر سراسر همه عنبرست دلم بوی آن زلف مشکین خوهد

4 نگارا غم عشقت از عاشقان چو کودک گهی آن و گه این خوهد

1 حدیث عشق در گفتن نیاید چنین در هیچ در سفتن نیاید

2 ززید و عمر و مشنو کین حکایت چو واو عمر و در گفتن نیاید

3 جمال عشق خواهی جان فدا کن که هرگز کار جان از تن نیاید

4 شعاع روی او را پرده برگیر که آن خورشید در روزن نیاید

آثار سیف فرغانی

59 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی