آثار سیف فرغانی

صفحه 26 از 59
59 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی

1 جرعه یی می نخورده از دستش بیخودم کرد نرگس مستش

2 هرکه از جام عشق او می خورد توبه گر سنگ بود بشکستش

3 بکسی مبتلا شدم که نرست مرغ از دام و ماهی از شستش

4 بهمه جای می رود حکمش بهمه کس همی رسد دستش

1 دوش ما را از سعادت بود جانان در کنار دل برون رفت از میان چون آمد آن جان در کنار

2 ترک جان کن تا بیاید با تو جانان در میان هر دو نتوانی گرفتن جان و جانان در کنار

3 بود امشب مجلس ما را و ما را تا بروز شمع رخشان در میان و ماه تابان در کنار

4 مفلسی را شاهدی چون پادشاهی میهمان بی دلی را دلبری همچون گلستان در کنار

1 گل خوش بوی که پار از بر یار آمده بود آمد امسال برآن شیوه که پار آمده بود

2 همچو هدهد بسبا رفته دگر باز آمد گل که بلقیس سلیمان بهار آمده بود

3 شطح حلاج در اطراف چمن بلبل گفت گل چون پنبه چرا بر سر دار آمده بود

4 هرکجا چشم نهم گوش کنم بلبل را سخن اینست که گل بهر چه کار آمده بود

1 اگرچه راه بسی بود تا من از آتش دلم بسوخت ز عشق تو چون تن از آتش

2 ز سوز عشق تو در سینه چو کوره من دلم گرفت حرارت چو آهن از آتش

3 ز باد دم شودش سیم و زر روان چون آب اثرپذیر چو شد خاک معدن از آتش

4 ز باد سرد کز آن کوی آورد خاکی چو آب گرم فتد جوش در من از آتش

1 ای ترا تعبیه درتنگ شکر مروارید تابکی خنده زند لعل تو برمروارید

2 چون بگویی بفشانی گهر ازحقه لعل چون بخندی بنمایی زشکر مروارید

3 بحرحسنی تو وهرگز صدف لطف نداشت به زدندان تو ای کان گهر مروارید

4 در دندان بنمای از لب همچون آتش تا زشرم آب شود بار دگر مروارید

1 عشق هرجا رو نماید کفرها دین می شود ور تو روی ازوی بتابی مهرها کین می شود

2 از حریم وقت او بیرون بود اسلام وکفر آن قلندروش که اورا عشق تو دین می شود

3 تخت دولت می نهد در هند دین احمدی کرسی اقبال محمودی چو غزنین می شود

4 شب بقدر خویش می گرید بروز وصل یار شاد باد آن دل که بهر عشق غمگین می شود

1 آن زمانی که ترا عزم سفر خواهدبود بس دل و دیده که درخون جگر خواهدبود

2 همچو من خشک لبی از سر کویت نرود گر فراق تو نه بادیده تر خواهدبود

3 مرو ای دوست که مرناوک هجران ترا دردل مانه که درسنگ اثر خواهد بود

4 مرو ای دوست مرو ور بروی زود بیا که مرا چشم بره گوش بدر خواهد بود

1 بتی که بر همه خوبان امیر خواهد بود گمان مبر که کس او را نظیر خواهد بود

2 گرم ملوک جهان بندگی کنند بطوع مرا ز خدمت او ناگزیر خواهد بود

3 زقوس ابروی تو چون ز خاک برخیزم نشانه وارم در سینه تیر خواهد بود

4 بحسن یوسفی و زآب دیده چون یعقوب کسی که بی تو بماند ضریر خواهد بود

1 دلارامی که حیرانم من از حسن جهانگیرش رخ او آیتی در حسن و نور قدس تفسیرش

2 چو دست عشق او گیرد کمان حکم در قبضه نه مردی گر برو داری که برجز تو رسد تیرش

3 چو زلف او کند در بند مجنونان عشقش را اگر از حلقه مایی بده گردن بزنجیرش

4 رضیع مادر فطرت که دارد در دهان پستان بقای جاودان یابد اگر زآن لب بود شیرش

1 هردم از عشق تو حال من دگرگون می‌شود وز غمت ای دل‌ستان جان را جگر خون می‌شود

2 آن عجب نبود که شوریده شوم دیوانه‌وار عاقل از عشق تو گر لیلی‌ست مجنون می‌شود

3 دوستدار عاشقان تو هم از عشاق تست چون درآمیزد به جیحون قطره جیحون می‌شود

4 تا شفا یابند از بیماری دل جمله را همچو طب بوعلی درد تو قانون می‌شود

آثار سیف فرغانی

59 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی