آثار سیف فرغانی

صفحه 25 از 59
59 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی

1 هرچند لطف عادت آن نازنین بود با جمله مهر ورزد وبا ما بکین بود

2 رویش درآب آینه بیند نظیر خویش حد جمال وغایت خوبی همین بود

3 مانند رنگ داده صباغ صنع نیست صورت که نقش کرده نقاش چین بود

4 معنی لعل وقیمت یاقوت کی دهند مر شمع را که صورت نقش از نگین بود

1 چو خمر عشق تو خوردم سخن نگیرم باز که هرکه مست شود با همه بگوید راز

2 بنهب دست بر آورد در ولایت جان غمت که از سر دل پای می نگیرد باز

3 بدرگه تو فرو برده ایم پای ثبات بحضرت تو برآورده ایم دست نیاز

4 سپر بر وی درآورد جانم از تسلیم چو شد بسوی دلم نرگس تو تیرانداز

1 ترکیست یارمن که نداند کس از گلش او تند خو و بنده نه مرد تحملش

2 پسته دهان که در سخن و خنده می شود زآن پسته پر شکر طبق روی چون گلش

3 پایان زلف جعد پریشان سرش ندید چندانک دور کرد دل اندر تسلسلش

4 بی او زندگانی چون سیر گشته ام ز آن جان خطاب می کنم اندر ترسلش

1 ای ترا پای بر سر خورشید سایه تست افسر خورشید

2 گرچه سایه ترا زمین بوسد زآسمان بگذرد سر خورشید

3 نیکوان جمله چاکران تواند ذرها جمله لشکر خورشید

4 سوی تو هر شبی که جامه چرخ در گریبان کشد سر خورشید

1 سوی صحرا شو دمی ای دوست با ما در بهار چون رخ گل خوب باشد روی صحرا در بهار

2 ما چو بی برگیم چون بلبل ز گلبن در خزان با نوای نیکویی دوری تو از ما در بهار

3 آشکارا می کنم بویی ازو رنگی ز تو هست پنهان در برتو هست پیدا در بهار

4 از گل سیمین که باد از دست شاخ افشانده است بر سر گنج است گویی سرو را پا در بهار

1 شکر اندر پسته پنهان وآب حیوان در شکر لاله بر خورشید آن مه دارد وگل بر قمر

2 قوت دل در غم او چون شفا در انگبین راحت جان در لب او چون حلاوت در شکر

3 روی معنی دار او از دانه خالش کند طعمه مرغان روح اندر قفسهای صور

4 چون شکوفه پایمال هرکس وناکس شوم گر بسنگ از وی جدا گردم چو میوه از شجر

1 ای هما سایه قدم از در من بازمگیر سایه عالی خویش از سر من بازمگیر

2 طوطی خوش سخنم شکر من از لب نیست ترک یک بوسه بگو شکر من بازمگیر

3 آفتابا دل من کان (و) محبت گهرست نظر لطف خود از گوهر من بازمگیر

4 خاک کوی تو که در دیده دلها نورست توتیاییست زچشم تر من باز مگیر

1 چون برآمد آفتاب از مشرق پیراهنش ماه رقاصی کند چون ذره در پیرامنش

2 از لباس بخت عریانم و گرنه کردمی دست در آغوش او بی زحمت پیراهنش

3 دست بختم برفشاند آستین تا ساق عرش گر بگیرد پای او گردم بسر چون دامنش

4 نرگس اندر بوستان رخساره او دید و گفت حال بلبل بین و با گل عمر ضایع کردنش

1 ای چو خورشید چشمه یی از نور پرتو تو مباد از من دور

2 دوست راچون بود شکیب از دوست چشم را کی بود ملال از نور

3 دو جهانش نیاید اندر چشم هرکرا در جهان تویی منظور

4 صحبت تو غنا ومن درویش نظرتو شفا ومن رنجور

1 ای شکسته لب لعل تو بهای گوهر پیش لعل لب تو تیره صفای گوهر

2 پرتو روی تو بنشاند چراغ خورشید قیمت لعل تو بشکست بهای گوهر

3 برسر کوی تو ازدیده همی بارم در ای سرکوی تو چون تاج سزای گوهر

4 نیست شایسته که درپا وسرت افشانند نیک کردم نظری درسو وپای گوهر

آثار سیف فرغانی

59 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی