حدیث عشق در گفتن نیاید از سیف فرغانی غزل 262
1. حدیث عشق در گفتن نیاید
چنین در هیچ در سفتن نیاید
1. حدیث عشق در گفتن نیاید
چنین در هیچ در سفتن نیاید
1. ای زیاران گشته غافل ازتو خود یاری نیاید
خفته یی در جامه ناز از تو بیداری نیاید
1. ای ترا تعبیه درتنگ شکر مروارید
تابکی خنده زند لعل تو برمروارید
1. ای ترا پای بر سر خورشید
سایه تست افسر خورشید
1. عقل در کفر و دین سخن گوید
عشق بیرون ازین سخن گوید
1. دوش در مجلس ما بود ز روی دلبر
طبقی پر ز گل و پسته و بادام و شکر
1. شکر اندر پسته پنهان وآب حیوان در شکر
لاله بر خورشید آن مه دارد وگل بر قمر
1. ای لبت نوشین زمن نیش فراقت دور دار
وز شراب وصل خود جان مرا مخمور دار
1. ای دل از دوست جان دریغ مدار
جان ازآن دلستان دریغ مدار
1. ای صبا لطفی بکن حالم بجانان عرضه دار
قصه درد دلم بشنو بدان جان عرضه دار
1. دلا این یک سخن از من نگه دار
که جان از بندگی تن نگه دار
1. بر در تو عاشقان دارند کار
دوستان با دوستان دارند کار