آثار سیف فرغانی

صفحه 15 از 59
59 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی

1 نگارا بارعشقت رادل وجان برنمی تابد چه جای جان ودل باشد که دو جهان برنمی تابد

2 چودردل رخت خود بنهاد تن بگریزد اندرجان چو برجان بار خود افگند تن جان برنمی تابد

3 فلک راطاقت آن نی وانجم را کجا زهره ملک را قدرت آن نی وانسان برنمی تابد

4 کجا با عشق سازد مرد کز محنت بپرهیزد بدریا چون درآید آنکه باران برنمی تابد

1 دلم از وصل تو ای طرفه پسر نشکیبد چکنم با دل خویش از تو اگر نشکیبد

2 گر دل و جان زتو ناچار شکیبا گردند دل از اندیشه و دیده زنظر نشکیبد

3 کار من نیست شکیبایی ازآن شیرین لب باورم دار که طوطی زشکر نشکیبد

4 من لب لعل شکر بار ترا آن مگسم که چو زنبور عسل ازگل تر نشکیبد

1 خوشا دلی که چو تو دلبرش بدست افتد زخمر عشق تو یک ساغرش بدست افتد

2 چو با کسی تو بیک بوسه در میان آیی کنار حور ولب کوثرش بدست افتد

3 سزد که از پر طاوس بادزن سازد هر آن مگس که چوتو شکرش بدست افتد

4 مشام روح معطر کند نسیم صبا گرآن کلاله (عنبرچه اش) بدست افتد

1 نسیم باد بهاری گر اتفاق افتد که ره گذار تو بر جانب عراق افتد

2 چو بگذری بسر کوی یار من برسان سلام من اگرش هیچ بر مذاق افتد

3 بدان نگار که گرماه روی او بیند شب چهارده ازشرم در محاق افتد

4 وگر بپرسدت از حال و روزگار دلم بفرصت ار نفسی با تو هم وثاق افتد

1 درین تفکرم ای جان که گر فراق افتد مرا وصال تو دیگر کی اتفاق افتد

2 همین بس است زهجران دوست عاشق را که قدر وصل بداند چودر فراق افتد

3 بدرد هجر شدم مبتلا ازآن هردم صدای ناله من اندرین رواق افتد

4 مرا زتلخی آن وارهان وآنگه زهر بدست خویش بمن ده که بر مذاق افتد

1 در دل از عشق کسی گر خار خارت اوفتد قصه درد دل من استوارت اوفتد

2 توچنین آزاد و فارغ غافلی از کار من باش تا با چون خودی زین نوع کارت اوفتد

3 باد عشق اریک نفس بر خرمن عقلت وزد آتش اندر کاهدان اختیارت اوفتد

4 این پریشانی که مارا در دلست از عشق تو زآن همی ترسم که اندر روزگارت اوفتد

1 درین سخن صفت حسن یار چون گنجد حساب بی عدد اندر شمار چون گنجد

2 درین جهان که مرا بهره زوست دلتنگی چو عشق یار نگنجید یار چون گنجد

3 بعالمی که ز زلف و رخش اثر باشد درو دو رنگی لیل و نهار چون گنجد

4 چو ماه اشرقت الارض بر جهان تابد در آسمان و زمین نور و نار چون گنجد

1 مرا در دل غم جان می نگنجد درو جز عشق جانان می نگنجد

2 چنان پر شد دلم از شادی عشق که اندر وی غم جان می نگنجد

3 نگارا عشق تو زآن عقل من برد که در ملکی دوسلطان می نگنجد

4 غم تو گردن هستیم بشکست دو سر در یک گریبان می نگنجد

1 دی یکی گفت که از عشق خبرها دارد سر خود گیر که این کار خطرها دارد

2 دگری گفت قدم در نه و اندیشه مکن اندرین بحر که این بحر گهرها دارد

3 ای گرو برده ز خوبان، به جز از شیرینی قصب السبق کمال تو شکرها دارد

4 آنچه از حسن تو دیدم ز کبوتر طوقیست وه که طاوس جمال تو چه پرها دارد

آثار سیف فرغانی

59 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سیف فرغانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی