1 به خودش کس شناخت نتوانست ذات او هم بدو توان دانست
2 عقل حقش بتوخت نیک بتاخت عجز در راه او شناخت شناخت
3 کرمش گفت مر مرا بشناس ورنه کِشناسدش به عقل و حواس
4 به دلیلی حواس کی شاید گوز بر پشت قبّه کی پاید
1 آن یکی رجل گفته آن یک ید بیهده گفتهها ببرده ز حد
2 وآن دگر اصبعین و نقل و نزول گفته و آمده به راه حلول
3 وان دگر استواء عرش و سریر کرده در علم خویشتن تقدیر
4 یکی از جهل گفته قعد و جلس بسته بر گردن از خیال جرس
1 از تو زاری نکوست زور بدست عور زنبور خانه شور بدست
2 زور بگذار و گِرد زاری گرد تا ز فرق هوا برآری گرد
3 زانکه داند خدای از سر حدق کز تو زورست زور و زاری صدق
4 چون تو دعوی زور و زر داری دیده را کور و گوش کر داری
1 ای درون پرور برون آرای وی خردبخش بیخرد بخشای
2 خالق و رازق زمین و زمان حافظ و ناصر مکین و مکان
3 همه از صنع تو مکان و مکین همه در امر تو زمان و زمین
4 آتش و آب و باد و خاک سکون همه در امر قدرتت بیچون
1 احدست و شمار از او معزول صمدست و نیاز ازو مخذول
2 آن احد نی که عقل داند و فهم و آن صمد نی که حس شناسد و وهم
3 نه فراوان نه اندکی باشد یکی اندر یکی یکی باشد
4 در دویی جز بدو سقط نبوَد هرگز اندر یکی غلط نبوَد
1 آن بنشنیدهای که بینم ابر مرغ روزی بیافت از درِ گبر
2 گبر را گفت پس مسلمانی زین هنرپیشهای سخن دانی
3 کز تو این مکرمت بنپذیرند مرغکان گرچه دانه برگیرند
4 گبر گفت ار مرا بگزیند آخر این رنج من همی بیند
1 پس چو مطلوب نبود اندر جای سوی او کی بود سفرت از پای
2 سوی حق شاهراه نفس و نَفَس آینهٔ دل زدودن آمد و بس
3 آینهٔ دل ز زنگ کفر و نفاق نشود روشن از خلاف و شقاق
4 صیقل آینه یقین شماست چیست محض صفاء دین شماست
1 یاد دار این سخن از آن بیدار مرد این راه حیدر کرّار
2 فَاعبُدِ الرّبَ فیالصّلوةِ تَراه ور نباشی چنین تو وا غوثاه
3 آنچنانش پرست در کونین که همی بینیش به رأیالعین
4 گرچه چشمت ورا نمیبیند خالق تو ترا همی بیند
1 راد مردی ز غافلی پرسید چون ورا سخت جلف و جاهل دید
2 گفت هرگز تو زغفران دیدی یا جز از نام هیچ نشنیدی
3 گفت با ماست خوردهام بسیار صد ره و بیشتر نه خود یکبار
4 تا ورا گفت راد مرد حکیم اینت بیچاره اینت قلب سلیم
1 شیر خصمی مسلّط و مغرور که بُوَد کارش از مجامله دور
2 پیل شاهیست لیک با هیبت هرکسی ترسناک از آن صولت
3 کبک باشد به هر سبیل مفید نیست بر قول اوستاد مزید
4 آهو از خانهٔ زنان تعبیر بیشتر دارد ای به دانش پیر