عاشقان از سنایی غزنوی حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه 37
1. عاشقان سوی حضرتش سرمست
عقل در آستین و جان بر دست
...
1. عاشقان سوی حضرتش سرمست
عقل در آستین و جان بر دست
...
1. هرکه خواهد ولایت تجرید
وآنکه جوید هدایت توحید
...
1. اینهمه علم جسم مختصر است
علم رفتن به راه حق دگرست
...
1. به پسر شیخ گوکانی گفت
که ترا بهر کارهای نهفت
...
1. در مناجات پیر شبلی گفت
که برون آی از حدیث نهفت
...
1. پی منه با نفاق بر درگاه
به توکل روند مردان راه
...
1. حاتم آنگه که کرد عزم حرم
آنکه خوانی ورا همی به اصم
...
1. ربع مسکون چو از طریق شمار
شد به فرسنگ بیست و چار هزار
...
1. خلق تا در جهانِ اسبابند
همه در کشتیاند و در خوابند
...
1. جامهٔ کهنه رنج و اندوه است
جامهٔ نو ز دولت انبوه است
...
1. مرد طبّاخ نعمت بسیار
همچو قصّاب در تباهی کار
...