9 اثر از الباب الاوّل: در توحید باری تعالی در حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی غزنوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر الباب الاوّل: در توحید باری تعالی در حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی غزنوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار سنایی غزنوی / حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی غزنوی / الباب الاوّل: در توحید باری تعالی در حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه

الباب الاوّل: در توحید باری تعالی در حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی غزنوی

1 پی منه با نفاق بر درگاه به توکل روند مردان راه

2 گر توکّل ترا بروست همی خود بدانی که رزق از اوست همی

3 پس به کوی توکّل آور رخت بعد از آنت پذیره آید بخت

4 در توکّل یکی سخن بشنو تا نمانی به دست دیو گرو

1 داده از حکم تو تمنّی را امر دین را و عقل دنیی را

2 آنچه زاید ز عالم از امرست وآنچه گوید نبی هم از امرست

3 کفر و دین خوب و زشت و کهنه و نو یرجع الامر کلّه زی او

4 هرچه در زیر امر جبّارند همه بر وفق امر بر کارند

1 بارگی را بساز آلت و زین از پی بارگاه علّیّین

2 با دعا یار کن انابتِ حق تا قبولت کند اجابتِ حق

3 گه گه آیی ز بهر فرض نماز از حقیقت جدا قرین مجاز

4 بی‌دعا و تضرّع و زاری یک دو رکعت بغفله بگزاری

1 بوشعیب الاُبی امامی بود که ورا هرکسی همی بستود

2 قائم‌الیل و صائم‌الدّهری یافت از زهد در زمان بهری

3 برده از شهر صومعه برِ کوه جَسته بیرون ز زحمت انبوه

4 زنی از اتّفاق رغبت کرد گفت شیخا زنت بود در خورد

1 از پس این براق شوق بُوَد شوق در گردنش چو طوق بُوَد

2 آفرینش چو گشت زندانش پس خلاصی طلب کند جانش

3 آتشیش از درون برافروزند که ازو عقل و جان و تن سوزند

4 تا که خود یار عشق خودبین است بوتهٔ توبه از پی این است

1 بود پیری به بصره در زاهد که نبود آن زمان چنو عابد

2 گفت هر بامداد برخیزم تا از این نفسِ شوم بگریزم

3 نفس گوید مرا که هان ای پیر چه خوری بامداد کن تدبیر

4 بازگو مر مرا که تا چه خورم منش گویم که مرگ و در گذرم

1 هرچه داری برای حق بگذار کز گدایان ظریفتر ایثار

2 جان و دل بذل کن کز آب و ز گِل بهتر از جودهاست جهد مُقل

3 سیّد و سرفراز آلِ عبا یافت تشریف سورة هل اتی

4 زان سه قرص جوین بی‌مقدار یافت در پیش حق چنین بازار

1 دیدن آفتاب را در خواب پادشه گفته‌اند از هر باب

2 ماه مانند رایزن باشد دگری گفت نه که زن باشد

3 جرم مریخ یا زحل در خواب صاحب محنتست و رنج و عذاب

4 تیر مانندهٔ دبیر آمد مشتری خازن و وزیر آمد

1 آن شنیدی که تا خلیل چه گفت وقت آتش به جبرئیل نهفت

2 کرد بیرون سر از دریچهٔ جان کای برادر تو دور شو ز میان

3 گفت با جبرئیل اندر سرّ ربّ یسّر کنان در امر عسر

4 گشته از منجنیق حکم رها گرد گردان چو گوی گردِ هوا

1 آن زمان کاین حجاب برگیرند کارها جملگی ز سر گیرند

2 بد و نیک تو بر تو بوتهٔ اوست تا بدانی که دشمنی یا دوست

3 تا در این بوته زرّ پخته شوی راست چون سیم خام سخته شوی

4 خَبث خُبث تو بسوزد پاک بگذرد خاک پایت از افلاک

آثار سنایی غزنوی

9 اثر از الباب الاوّل: در توحید باری تعالی در حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی غزنوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر الباب الاوّل: در توحید باری تعالی در حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی غزنوی شعر مورد نظر پیدا کنید.