1 خر بود خادمی ولی کاهل که به کار اندرون بود مُنبل
2 اسب زن باشد ای به دانش فرد مرد را اسب و زن بود در خورد
3 استر آنرا که زن بود حامل بد بُوَد بچه نایدش حاصل
4 شتر آید ترا سفر در خواب سفری سهمناک پر غم و تاب
1 چند پرسی که بندگی چه بُوَد بندگی جز فکندگی چه بُوَد
2 بند او دار تا بوی بنده ورنه هستی تو از درِ خنده
3 نیستانی که بر درش هستند نه کمر بر درش کنون بستند
4 بلکه از مادرِ سنین و شهور خود کمر بسته زادهاند چو مور
1 جامهٔ کهنه رنج و اندوه است جامهٔ نو ز دولت انبوه است
2 بهترین جامهای بود هنگفت مر مرا اوستاد چونین گفت
3 مر زنان راست جامهٔ رنگین اصل شادی و راحت و تزیین
4 جامهٔ سرخ مایهٔ شادیست سال و مه بخت از او به آزادیست
1 هست شهری بزرگ در حدِِ روم باز بسیار اندر آن بر و بوم
2 نام آن شهر شهره فسطاطست ساحلش تا به حد دمیاطست
3 اندرو مرغ خانگی نپرد زانکه باز از هوا ورا شکرد
4 واندران شهر مرغ نگذارد زآنکه در ساعتش بیوبارد
1 علّت روز و شب خور است و زمین چون گذشتی نه آنت ماند و نه این
2 ای دو بر زعم تو مراد و مرید دویی از عقل دان نه از توحید
3 در چنین حضرت ار ز من شنوی چون همه شد یکی مجوی دویی
4 که بر این در اگرچه پر شورست زال زر همچو زال بی زورست
1 در مناجات پیر شبلی گفت که برون آی از حدیث نهفت
2 گفت گر زانکه نبوَدم دوری بدهدم در حدیث دستوری
3 لمنالملک گوید او به صواب بدهم مر ورا به صدق جواب
4 گویم الیوم مملکت آنراست که ز دی و پریر میآراست
1 در حق حقّ غضب روا نبود زانکه صاحب غضب خدا نبود
2 غضب و حقد هر دو مجبورند وین صفت هردو از خدا دورند
3 غضب و خشم و کین و حقد و حسد نیست اندر صفات فرد اَحد
4 همه رحمت بود ز خالق بار هست بر بندگان خود ستّار
1 باز را چون ز بیشه صید کنند گردن و هردو پاش قید کنند
2 هر دو چشمش سبک فرو دوزند صید کردن ورا بیاموزند
3 خو ز اغیار و عاده باز کند چشم از آن دیگران فراز کند
4 اندکی طعمه را شود راضی یاد نارد ز طعمهٔ ماضی
1 در اُحد میر حیدر کرّار یافت زخمی قوی در آن پیکار
2 ماند پیکان تیر در پایش اقتضا کرد آن زمان رایش
3 که برون آرد از قدم پیکان که همان بود مرورا درمان
4 زود مرد جرایحی چو بدید گفت باید به تیغ باز برید
1 آن زمان کز خدای نزد رسول حکم من ذاالذی نمود نزول
2 هرکسی آنقدر که دست رسید پیش مهتر کشید و سر نکشید
3 گوهر و زر ستور و بنده و مال هرچه در وسع بودشان در حال
4 قیس عاصم ضعیف حالی بود که نکردی طلب ز دنیا سود