1 ای کرده فلک به خون من نامزدت دیدار نکو داده و برده خردت
2 ز اقبال قبول تو و ز ادبار ردت من خود رستم وای تو و خوی بدت
1 صدبار به بوسه آزمودم پارت بس بوسه دریغ یافتم هر بارت
2 گفتم که کنون کشید خواهم بارت با این همه هم به کار ناید کارت
1 ای خواجه محمد ای محامد سیرت ای در خور تاج هر دو هم نام و سرت
2 پیدا به شما دو تن سه اصل فطرت ز آن روی سخا از تو و علم از پدرت
1 زین پس هر چون که داردم دوست رواست گفتار بیفتاد و خصومت برخاست
2 آزادی و عشق چون همی باید راست بنده شدم و نهادم از یک سو خواست
1 خورشید به زیر دام معشوقهٔ ماست مه با همه حسن نام معشوقهٔ ماست
2 امروز جهان به کام معشوقهٔ ماست عالم همه بانگ و نام معشوقهٔ ماست
1 بیرون جهان همه درون دل ماست این هر دو سرا، یگان یگان منزل ماست
2 زحمت همه در نهاد آب و گل ماست پیش از دل و گل چه بود آن منزل ماست
1 روز از طلبت پردهٔ بیکاری ماست شبها ز غمت حجرهٔ بیداری ماست
2 هجران تو پیرایهٔ غمخواری ماست سودای تو سرمایهٔ هشیاری ماست
1 هر باطل را که رهگذر بر گل ماست تو پنداری که منزلش در دل ماست
2 آنجا که نهاد قبلهٔ مقبل ماست درد ازل و عشق ابد حاصل ماست
1 هجرت به دلم چو آتشی در پیوست آب چشمم قوت او را بشکست
2 چون خواستم از یاد غمت گشتن مست بگرفت مرا خاک سر کوی تو دست
1 دستی که حمایل تو بودی پیوست پایی که مرا نزد تو آوردی مست
2 زان دست به جز بند ندارم بر پای زان پای به جز باد ندارم در دست