21 اثر از قصاید و قطعات در دیوان اشعار سنایی غزنوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید و قطعات در دیوان اشعار سنایی غزنوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار سنایی غزنوی / دیوان اشعار سنایی غزنوی / قصاید و قطعات در دیوان اشعار

قصاید و قطعات در دیوان اشعار سنایی غزنوی

1 این جهان بر مثال مرداریست کرکسان گرد او هزار هزار

2 این مر آن را همی زند مخلب آن مر این را همی زند منقار

3 آخرالامر برپرند همه وز همه باز ماند این مردار

1 گفت بر دوخته مرا شعری خواجه خیاطی از سر فرهنگ

2 معنی او چو ریسمان باریک قافیت همچو چشم سوزن تنگ

1 روح مجرد شد خواجه زکی گام چو در کوی طریقت نهاد

2 خواست که مطلق شود از بند غیر دست به انصاف و سخا بر گشاد

3 دادهٔ هر هفت فلک بذل کرد زادهٔ هر چار گهرباز داد

1 ای برآراسته از لطف و سخا معدن خویش همچو گوهر که بیاراید مر معدن را

2 دفتری ساختم از بهر تو پر مدح و هجا هر چه مدحست ترا هر چه هجا دشمن را

1 خواجه در غم من ار گفت که چون بی‌خردان دین به دل کرده‌ای اندر ره دنیا لابد

2 دیو در گوش هوا و هوسش می‌گوید از پی کبر و کنی چون متنبی سد جد

3 من چه دانستم کز تربیت روح‌القدس در گذشته‌ست ز شادی و گذشته زا شد

4 کرده یک ذوق به راه احدی چون احمد شکر چون کوه حرا صبری چو کوه احد

1 ای عمیدی که باز غزنین را سیرت و صورتت چو بستان کرد

2 باز عکس جمال گلفامت حجرهٔ دیده را گلستان کرد

3 باز نطق زبان در بارت صدف عقل را در افشان کرد

4 خاطر دوربین روشن تو عیب را پیش عقل عنوان کرد

1 هر جا که روضه‌ایست وردیست هر جا که ناله‌ایست دردیست

2 گیتی همه سر به سر کلوخی ست قسم تو از آن گلوخ گردیست

3 هر کز تو به خرقه‌ای فزونست کم گوی که بختیار مردیست

1 کسی کز کار قلاشی برو بعضی عیان گردد گمان او یقین گردد یقین او گمان گردد

2 نشانی باشد آنکس را در آن دیده که هر ساعت نشان بی‌نشانی را نشان او نشان گردد

3 به گاه دیدن از دیدن به گاه گفتن از گفتن چو کوران بی‌بصر گردد چو گنگان بی‌زبان گردد

4 نهان گردد ز هر وضعی که بود آمد چه بود او را پس آنگه از نهان گشتن بر او وضعی عیان گردد

1 ذات رومی محرم آمد پاک دل کرباس را امتحان واجب نیامد سفتن الماس را

2 تو کمان راستی را بشکنی در زیر زه تیر مقصود تو کی بیند رخ برجاس را

3 موج دریا کی رسد در اوج صحرای خضر در بیابان راه کمتر گم کند الیاس را

4 گر هوا را می‌نخواهی دیبه را بستر مکن دانه‌ها را می نسنگی سنگ بر زن طاس را

1 با بقای پدر پسر ناید شادی مهتری به سر ناید

2 شمس در غرب تا فرو نشود از سوی شرق بدر برناید

آثار سنایی غزنوی

21 اثر از قصاید و قطعات در دیوان اشعار سنایی غزنوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید و قطعات در دیوان اشعار سنایی غزنوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی