آثار سنایی غزنوی

صفحه 11 از 21
21 اثر از قصاید و قطعات در دیوان اشعار سنایی غزنوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید و قطعات در دیوان اشعار سنایی غزنوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار سنایی غزنوی / دیوان اشعار سنایی غزنوی / قصاید و قطعات در دیوان اشعار

قصاید و قطعات در دیوان اشعار سنایی غزنوی

1 آمد آن رگ زن مسیح پرست تیغ الماس گون گرفته به دست

2 کرسی افگند و بر نشست بر او بازوی خواجهٔ عمید ببست

3 نیش درماند و گفت: «عز علی» این چنین دست را نیابد خست

4 سر فرو برد و بوسه‌ای دادش خون ببارید از دو دیده به طشت

1 کسی را که سر حقیقت عیان شد مجاز صفات وی از وی نهان شد

2 نشان آن بود بر وجود حقیقت که نام وی از نیستی بی نشان شد

3 کسی کو چنین شد که من وصف کردم یقین دان که او پادشاه جهان شد

4 ملک شد زمین و زمان را پس آنگه چو عیسی که او ساکن آسمان شد

1 دیگ خواجه ز گوشت دوشیزه‌ست مطبخ او ز دود پاکیزه‌ست

2 خواجه چون نان خورد در آن موضع مور در آرزوی نان ریزه‌ست

1 عاشق دین‌دار باید تا که درد دین کشد سرمهٔ تسلیم را در چشم روشن بین کشد

2 با قناعت صلح جوید محرم حرمت شود برگ بی‌برگی به فرق زهره و پروین کشد

3 دیدهٔ یعقوب را دیدار یوسف توتیاست سینهٔ فرهاد باید تا غم شیرین کشد

4 جعفر طیار باید تا به علیین پرد حیدر کرار باید تا ز دشمن کین کشد

1 معجزی خود ز معجز ادبار نزد هر زیرکی کم از خر بود

2 خود همه کس برو همی خندید زان که عقلش ز جهل کمتر بود

3 زین چنین کون دریده مادر و زن ریشخندش نیز درخور بود

1 ای خواجه اگر قامت اقبال تو امروز مانند الف هیچ خم و پیچ ندارد

2 بسیار تفاخر مکن امروز که فردا معلوم تو گردد که الف هیچ ندارد

1 آنکه تدبیر ظفر گستر او گر خواهد عقدهٔ نفی ز دیباچهٔ لا برگیرد

2 تیغ را در سخن ملک زبان کنده شود هر کجا او قلم کامروا برگیرد

3 در هوایی که در او پای سمند تو رسد تشنه از عین سراب آب بقا برگیرد

1 آخر این آمدنم نزد تو تا چند بود تا کی این شعبده و وعده و این بند بود

2 تا تو پنداری کاین خادم تو ... خصیست که به آمد شد بی‌فایده خرسند بود

1 گفتی که بترسد ز همه خلق سنایی پاسخ شنو ار چند نه‌ای در خور پاسخ

2 جغد ار که بترسد بنترسد ز پی جنس آن مرغ که دارند شهانش همه فرخ

3 آن مست ز مستی بنترسد نه ز مردی ور نه بخرد نیزهٔ خطی شمرد لخ

4 در بند بود رخ همه از اسب و پیاده هر چند همه نطع بود جایگه رخ

1 ای آنکه ترا در تو تویی نیست تصرف آن به که نگویی تو سخن را ز تصوف

2 در کوی تصوف به تکلف مگذر هیچ زیرا که حرامست درین کوی تکلف

3 در عشوهٔ خویشی تو و این مایه ندانی ای دوست ترا از تو تویی تست تخلف

4 راهیست حقیقت که درو نیست تکلف زنهار مکن در ره تحقیق توقف

آثار سنایی غزنوی

21 اثر از قصاید و قطعات در دیوان اشعار سنایی غزنوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید و قطعات در دیوان اشعار سنایی غزنوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی