دی بدان رستهٔ از سنایی غزنوی قصیده-قطعه 132
1. دی بدان رستهٔ صرافان من بر در تیم
پسری دیدم تابندهتر از در یتیم
...
1. دی بدان رستهٔ صرافان من بر در تیم
پسری دیدم تابندهتر از در یتیم
...
1. ای محمد نام و احمد خلق و محمودی شیم
محمدت را همچنان چون ملک را تیغ و قلم
...
1. ما فرش بزرگی به جهان باز کشیدیم
صد گونه شراب از کف اقبال چشیدیم
...
1. گر تو به دو گانهای ز ما پیشی
ما از تو به فضل و مردمی پیشیم
...
1. ای علایی ببین و نیک ببین
که زمانه ستمگریست عظیم
...
1. گفت حکیمی که مفرح بود
آب و می و لحن و خوش و بوستان
...
1. چند گویی که زحمتت کردم
تا نگردی ز من گران گران
...
1. منم آن مفلسی که کیسهٔ من
ندهد شادیی به طراران
...
1. ای به عین حقیقت اندر عین
باز کرده ز بهر دیدن عین
...
1. چنگری ای پارسا در عاشق مسکین به کین
تا ز بد فعلی چه داری بر مسلمانان یقین
...
1. در طریق دین قدم پیوسته بوذر وار زن
ور زنی لافی ز شرع احمد مختار زن
...
1. پای بلقاسم ز پای بلحکم بشناس نیک
نیستی ایوب فرمان از دم کرمان مکن
...