شغل سرهنگان دین از سنایی غزنوی قصیده-قطعه 168
1. شغل سرهنگان دین از مرد متواری مجوی
سیرت ابرار را در طبع اضراری مجوی
...
1. شغل سرهنگان دین از مرد متواری مجوی
سیرت ابرار را در طبع اضراری مجوی
...
1. تا کی اندر راه دین با نفس دمسازی کنی
بر در میدان این درگاه طنازی کنی
...
1. علم و عمل خواجه اسماعیل شنیزی
ما را ز نه چیزی برسانید به چیزی
...
1. اگر پای تو از خط خطا گامی بعیدستی
بر تخت تو اندر دین بر از عرش مجیدستی
...
1. پسری دیدم پوشیده قبای
گفتم او را که به نزدیک من آی
...
1. به هفت کشور تا شکر پنج و ده گویم
نبود خواهم ساکن دو روز در یک جای
...
1. سخا و سخن جان محضست ایرا
که از خوب گویی و از خوشخویی
...
1. نکند دانا مستی نخورد عاقل می
ننهد مرد خردمند سوی مستی پی
...
1. کسی را کو نسب پاکیزه باشد
به فعل اندر نیاید زو درشتی
...
1. شربهای جهان همه خوردیم
چه عطایی از او چه عاریتی
...
1. شد دیدهٔ من سپید از وعدت
آخر چو نکو نکو نگه کردی
...
1. ای لاف زنی که هر کجا هستی
قصه ز روزن و سرای آری
...