آثار سنایی غزنوی

صفحه 15 از 21
21 اثر از قصاید و قطعات در دیوان اشعار سنایی غزنوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید و قطعات در دیوان اشعار سنایی غزنوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار سنایی غزنوی / دیوان اشعار سنایی غزنوی / قصاید و قطعات در دیوان اشعار

قصاید و قطعات در دیوان اشعار سنایی غزنوی

1 در شهر مرد نیست ز من نابکارتر مادر پسر نزاد ز من خاکسارتر

2 مغ با مغان به طوع ز من راست‌گوی تر سگ با سگان به طبع ز من سازگارتر

3 از مغ هزار بار منم زشت کیش‌تر وز سگ هزار بار منم زشت کارتر

4 هر چند دانم این به یقین کز همه جهان کس راز حال من نبود کارزارتر

1 پسری دیدم پوشیده قبای گفتم او را که به نزدیک من آی

2 گفت من دیر بمانم نایم گفتم او را که بیا ژاژ مخای

3 دیر کی مانی جایی که بود سیم در دست و گروگان در پای

4 من اگر ایستاده‌ام مسته خویشتن گر نشسته‌ای مستای

1 به هفت کشور تا شکر پنج و ده گویم نبود خواهم ساکن دو روز در یک جای

2 دو پای دارم چار دگر بباید از آنک به هفت کشور نتوان رسید بی‌شش پای

3 چنان زندگانی کن ای نیک رای از آن پس که توفیق دادت خدای

4 که خایند ز اندوهت انگشت دست چو اندر زمینت آید انگشت پای

1 هم اکنون از هم اکنون داد بستان که اکنونست بیشک زندگانی

2 مکن هرگز حوالت سوی فردا که حال و قصهٔ فردا ندانی

1 سخا و سخن جان محض‌ست ایرا که از خوب گویی و از خوشخویی

2 بماند همی زنده بی کالبد ز من شعر نیک و ز تو نیکویی

1 بخور من بود دود درمنه چنین باشد کسی را کو درم نه

2 چو بی سیمم ولی دایم به شکرم تقاضا گر ملازم بر درم نه

3 اگر گردون به کام من نگردد چه گویی بردهٔ خود بر درم نه

1 گر تو به دو گانه‌ای ز ما پیشی ما از تو به فضل و مردمی پیشیم

2 گر زر نبود ز خدمتت ما را از سبلت تو به جو نیندیشیم

1 ای جمال معاشران چونست آن دو حمال گام گستر تو

2 چند با اشک و رشک خواهد بود عرش و فرش از لحاف و بستر تو

3 چند بی سرمه سای خواهد بود بر فلک همنشین اختر تو

4 چند بی‌بوسه جای خواهد بود بر زمین شاهراه کشور تو

1 در چشمت ای رفیقک ای خام قلتبان برتر ز سرومان همی آید حشیش تو

2 آن به که در هجای تو از تو بنگذرم تصحیف معنی لقب تو بریش تو

1 ای تیر غم و رنج بسی خورده و برده واقف شده بر معرفت خرقه و خورده

2 بر ظاهر خود نقش شریعت بگشادم در باطن خود حرف حقیقت بسترده

3 با هستی خود نرد فنا باخته بسیار صد دست فزون مانده و یک دست نبرده

4 در آرزوی کوی خرابات همه سال اول قدم از راه خرابی بسپرده

آثار سنایی غزنوی

21 اثر از قصاید و قطعات در دیوان اشعار سنایی غزنوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید و قطعات در دیوان اشعار سنایی غزنوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی