آثار سنایی غزنوی

صفحه 16 از 21
21 اثر از قصاید و قطعات در دیوان اشعار سنایی غزنوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید و قطعات در دیوان اشعار سنایی غزنوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار سنایی غزنوی / دیوان اشعار سنایی غزنوی / قصاید و قطعات در دیوان اشعار

قصاید و قطعات در دیوان اشعار سنایی غزنوی

1 چو شعر حکیمانه گفتم ترا تو جود کریمانه با من بکن

2 ازیرا که بر ما پس مرگ ما نماند همی جز سخا و سخن

1 هر که چون کاغذ و قلم باشد دو زبان و دو روی گاه سخن

2 همچو کاغذ سیاه کن رویش چون قلم گردنش به تیغ بزن

1 ای خرد را جمال و جان را زین ذکر و شعر توام چو دین و چو دین

2 به دو وزنم ستوده در یک بیت به دو بحر آب داده از یک عین

3 من ز شعر تو دیده موسی‌وار در یکی بیت مجمع‌البحرین

4 بلبلم خوانده‌ای و سیمرغم من خود از ناقصی غرب‌البین

1 ای جمال معاشران چونست آن دو حمال گام گستر تو

2 چند با اشک و رشک خواهد بود عرش و فرش از لحاف و بستر تو

3 چند بی سرمه سای خواهد بود بر فلک همنشین اختر تو

4 چند بی‌بوسه جای خواهد بود بر زمین شاهراه کشور تو

1 خواجه سلام علیک کو لب چون نوش او پستهٔ دربار او لعل گهر پوش او

2 کی به اشارت ز دور چشم ببیند لبش زان که نداند همی شکل لبش هوش او

3 چشم کجا بیندش از ره صورت از آنک هست نهان جای عقل در لب خاموش او

4 جای فرشتست و دیو چشم قوی خشم او حجلهٔ عقلست و جان گوش سخن کوش او

1 خواجه غلط کرده است در چه؟ در ابروی او زان که نسازد همی قبلهٔ دل سوی او

2 قبلهٔ عقلست و نقل پیچ و خم زلف او دایهٔ حورست و روح بوی خوش و خوی او

3 شیر فلک را شدست از پی کسب شرف مسجد حاجت روا خاک سر کوی او

4 تاز دو عید و یکی قدر چه خیزد ترا عید همی بین و قدر در شکن موی او

1 رفت قاضی بلمعالی ای سنایی آه کو همچو دل جانت بر آن صدر جهان همراه کو

2 خود گرفتم صد هزاران آه کردی لیک باز چون مریدان جان بر آوردن به پیش آه کو

3 از پی آن تیز خاطر قد کمان کردی ز غم پس چو تیر اندر کمان در وی دل یکتاه کو

4 آفتابی بود یوسف بلمعالی ماه او گر فرو رفت آفتاب ای قوم باری ماه کو

1 ایا کشیخان بد اصل ای سه بوسش علی نامی دریغ این نام بر تو

2 ز هر خلقی که ایزد آفریدست بتر سگ دم و از سگ دم بتر تو

3 ترا ز جملهٔ اهل نشابور پدر ننگ آمد و ننگ پدر تو

4 مرا سعد علی نانی همی داد نگنجید آن سخا و فضل در تو

1 با تو باشم از تو نندیشم که با فضلی و عدل نه بدان کز راه عقل و معرفت پیشم ز تو

2 باز کز تو دور باشم هیچ نندیشم ز کس از تو نندیشم چرا زیرا که نندیشم ز تو

1 در چشمت ای رفیقک ای خام قلتبان برتر ز سرومان همی آید حشیش تو

2 آن به که در هجای تو از تو بنگذرم تصحیف معنی لقب تو بریش تو

آثار سنایی غزنوی

21 اثر از قصاید و قطعات در دیوان اشعار سنایی غزنوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید و قطعات در دیوان اشعار سنایی غزنوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی