44 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سنایی غزنوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سنایی غزنوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار سنایی غزنوی

1 ماهرویا در جهان آوازهٔ آواز تست کارهای عاشقان ناساخته از ساز تست

2 هر کجا نظمیست شیرین قصه‌های عشق تست هر کجا نثریست زیبا نام‌های ناز تست

3 باز عشقت جمله بازان را چو تیهو صید کرد هست عالی همت آن بازی که صید باز تست

4 صدهزاران دل فدا بادا دلی را کاو ز عشق سال و ماه و روز و شب مشغول شاهدباز تست

1 تا گل لعل روی بنمودست بلبل از خرمی نیاسودست

2 دیرگاهست تا چو من بلبل عاشق بوستان و گل بودست

3 روز و شب گر بنغنوم چه عجب پیش معشوق کس بنغنودست

4 من غلام زبان آن بلبل کو گل لعل روش بستودست

1 این چه جمالست و ناز کز تو در ایام تست وین چه کمالست باز کز شرف نام تست

2 جان همه جانها کوثر و تسنیم تست نقل همه نقلها پسته و بادام تست

3 سرمهٔ چشم سپهر تربت درگاه تست حلقهٔ گوش سروش صدمهٔ پیغام تست

4 تکیه گه جان و دل گه رخ و گه زلف تست بوسه گه چشم و لب گه در و گه بام تست

1 تا هلاک عاشقان از طرهٔ شبرنگ تست وای مسکین عاشقی کو را دل اندر چنگ تست

2 عاشق مسکین چه داند کرد با نیرنگ تو جادوی بلبل اسیر چشم پر نیرنگ تست

3 نافهٔ آهو غلام زلف عنبر بوی تست عنبر سارا رهین خط سبز از رنگ تست

4 تا نهفته مشک باشد مر ترا در زیر سیم دستهای عاشقان یکباره زیر سنگ تست

1 ماه شب گمرهان عارض زیبای تست سرو دل عاشقان قامت رعنای تست

2 همت کروبیان شعبدهٔ دست تست سرمهٔ روحانیان خاک کف پای تست

3 رای همه زیرکان بستهٔ تقدیر تست جان همه عاشقان سغبهٔ سودای تست

4 وصل تو سیمرغ گشت بر سر کوی عدم خاطر بی خاطران مسکن و ماوای تست

1 بر دوزخ هم کفر و هم ایمان تراست بر دو لب هم درد و هم درمان تراست

2 گر دو صد یعقوب داری زیبدت کانچه یوسف داشت صد چندان تراست

3 خندهٔ تو چون دم عیساست کو هر چه در لب داشت در دندان تراست

4 چند گویی کان و کان یک ره ببین کانچه در کانست در ارکان تراست

1 تا بدیدم بتکده بی بت دلم آتشکدست فرقت نامهربانی آتشم در جان ز دست

2 هر که پیش آید مرا گوید چه پیش آمد ترا بر فراق من بگرید گوید این مسکین شدست

3 ای فراق از من چه خواهی چون بنفروشی مرا جای دیگر ساز منزل نه جهان تنگ آمدست

4 تا مگر سنگین دلت را رحمت آید بر دلم سنگ را رحمت نباشد این حدیثی بیهدست

1 ای صنم در دلبری هم دست و هم دستان تراست بر دل و جان پادشاهی هم دل و هم جان تراست

2 هم حیات از لب نمودن هم شفا از رخ چو حور با دم عیسی و دست موسی عمران تراست

3 در سر زلف نشان از ظلمت اهریمنست بر دو رخ از نور یزدان حجت و برهان تراست

4 ای چراغ دل نمی‌دانی که اندر وصل و هجر دوزخ بی مالک و فردوس بی رضوان تراست

1 هر زمان از عشق جانانم وفایی دیگرست گر چه او را هر نفس بر من جفایی دیگرست

2 من برو ساعت به ساعت فتنه زانم کز جمال هر زمان او را به من از نو عنایی دیگرست

3 گر قضا مستولی و قادر شود بر هر کسی بر من بیچاره عشق او قضایی دیگرست

4 باد زلفش از خوشی می‌آورد بوی عبیر خاک پایش از عزیزی توتیایی دیگرست

آثار سنایی غزنوی

44 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سنایی غزنوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سنایی غزنوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی