آثار سنایی غزنوی

صفحه 37 از 44
44 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سنایی غزنوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سنایی غزنوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار سنایی غزنوی

1 ای کرده دلم سوختهٔ درد جدایی از محنت تو نیست مرا روی رهایی

2 معذوری اگر یاد همی نایدت از ما زیرا که نداری خبر از درد جدایی

3 در فرقت تو عمر عزیزم به سر آمد بر آرزوی آنکه تو روزی به من آیی

4 من بی‌تو همی هیچ ندانم که کجایم ای از بر من دور ندانم که کجایی

1 حلقهٔ ارواح بینم گرد حلقهٔ گوش تو آفتاب و ماه بینم حامل شبپوش تو

2 بی‌دلان را نرگس گویای تو خاموش کرد عاشقان را کرد گویا پستهٔ خاموش تو

3 تلخ نو شیرین‌ترست از شهد و شکر وقت کین چون بود هنگام صلح و وصل رویت نوش تو

4 خواب خرگوش آمد از تو عاشقانت را نصیب زین قبل سخره کند بر شیر و بر خرگوش تو

1 ای ماه ماهان چند ازین ای شاه شاهان چند ازین پندت سزای بند گشت آخر نگیری پند ازین

2 گشتی تو سلطان از کشی تا کی بود این سرکشی عادت مکن عاشقی کشی توبه بکن یکچند ازین

3 با روی خوب و خوی بد از تو کسی کی برخورد این خوی بد در تو رسد بگریز ای دلبند ازین

4 تا کی کنی کبر آوری چون عاقبت را بنگری ترسم پشیمانی خوری ای یار بد پیوند ازین

1 خورشید تویی و ذره ماییم بی روی تو روی کی نماییم

2 تا کی به نقاب و پرده یک ره از کوی برآی تا برآییم

3 چون تو صنم و چو ما شمن نیست شهری و گلی تویی و ماییم

4 آخر نه ز گلبن تو خاریم آخر نه ز باغ تو گیاییم

1 تخم بد کردن نباید کاشتن پشت بر عاشق نباید داشتن

2 ای صنم ار تو بخواهی بنده را زین سپس دانی نکوتر داشتن

3 چند ازین آیات نخوت خواندن چند ازین رایات عجب افراشتن

4 نقش چین باید ز سینه محو کرد صورت مهر و وفا بنگاشتن

1 خه خه ای جان علیک عین‌الله ای گلستان علیک عین‌الله

2 اندرا اندرا که خوش کردی مجلس جان علیک عین‌الله

3 برفشان برفشان دل و جان را در و مرجان علیک عین‌الله

4 هیچ جایی نیافت از پی انس چون تو مهمان علیک عین‌الله

1 ای شکسته رونق بازار جان بازار تو عالمی دلسوخته از خامی گفتار تو

2 توشه هر روزی مرا از گوشهٔ انده نهد گوشهٔ شبپوش تو بر طرهٔ طرار تو

3 خوبی خوبان عالم گر بسنجی بی‌غلط صد یکی زان هیچ پیش کفهٔ معیار تو

4 عشق تو مرغی‌ست کو را این خطابست از خرد ای دو عالم گشته عاجز در سر منقار تو

1 ای من مه نو به روی تو دیده واندر تو ماه نو بخندیده

2 تو نیز ز بیم خصم اندر من از دور نگاه کرده دزدیده

3 بنموده فلک مه نو و خود را در زیر سیاه ابر پوشیده

4 تو نیز مه چهارده بنمای بردار ز روی زلف ژولیده

1 ای هوایی یار یک ره تو هوای یار زن آتشی بفروز و اندر خرمن اغیار زن

2 طبل از هستی خویش اندر جهان تاکی زنی بر در هستی یکی از نیستی مسمار زن

3 با می تلخ مغانه دامن افلاس گیر آز را بر روی آن قرای دعوی‌دار زن

4 زاهدان ار تکیه بر زهد و صیام خود کنند تو چو مردان تکیه بر خمر و در خمار زن

1 پر کن صنما هلاقنینه زان آب حیات راستینه

2 زان می که چو از خم سفالین تحویل کند در آبگینه

3 حاجی به شعاع او به شب در تا مکه ببیند از مدینه

4 آن دل که بیافت قبله‌ای زان بهتر ز حدائق و سکینه

آثار سنایی غزنوی

44 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سنایی غزنوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سنایی غزنوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی