آثار سنایی غزنوی

صفحه 30 از 44
44 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سنایی غزنوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سنایی غزنوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار سنایی غزنوی

1 ای شادی و غم ز صلح و جنگ تو وی داد و ستد ز سیم و سنگ تو

2 ای آفت و راحت شب و روزم چشم و دهن فراخ و تنگ تو

3 بر نافهٔ مشک و باغ گل دایم حقد و حسدی ز بوی و رنگ تو

4 عذر تو اگر چه لنگ من پیوست خرسند شدم به عذر لنگ تو

1 ای لعبت مشکین کله بگشای گوی از آن کله می خور ز جام و بلبله با ما خور و با ما نشین

2 مشک از هلال انگیختی وز لاله عنبر بیختی وز مه فرود آویختی کرده به چنگ اندر عجین

3 از هیچ مادر یا پدر چون تو نزاید یک پسر خورشیدی ای جان یا قمر گر دل ببردی شو ببین

4 ای ماهرو نیکو سیر ای روی چو شمس و قمر من بر تو نگزینم دگر گر تو گزینی شو گزین

1 خیز تا دامن ز چرخ هفتمین برتر کشیم هفت کشور را به دور ساغری اندر کشیم

2 هفت گردون مختصر باشد به پیش مرد عشق شاید ار دامن ز کون مختصر برتر کشیم

3 نفس ما خصمی عظیم اندر نهاد راه ماست غزو اکبر باشد ار در روی او خنجر کشیم

4 پای ما در دام عشق خوبرویان بسته شد زین قبل درد و بلای عاشقی بر سر کشیم

1 آمد گه آنکه ساغر آریم آواز چو عاشقان برآریم

2 بر پشت چمن سمن برآمد ما روی بر آن سمنبر آریم

3 در باغ چو بنگریم رویش جانها به نثار بتگر آریم

4 اندر ره عاشقی ز باده گر از سر لاف خود برآریم

1 ای خواب ز چشم من برون شو ای مهر درین دلم فزون شو

2 ای دیده تو خون ناب می‌ریز ای قد کشیده سرنگون شو

3 آتش به صفات خویش در زن از هستی خویشتن برون شو

4 زان سگ بچه‌ای به کتف برگیر ناگاه به رستهٔ درون شو

1 خواجه سلام علیک آن لب چون نوش بین لعل شکروش نگر سنبل خور جوش بین

2 تا که بر اسب جمال گشت سوار آن پسر جلمهٔ عشاق را غاشیه بر دوش بین

3 جزع وی و لعل وی خامش و گویا شدند جزعی گویا نگر لعلی خاموش بین

4 بیدل و بیجان منم در غم هجران او خواجه سلام علیک عاشق مدهوش بین

1 چیست آن زلف بر آن روی پریشان کردن طرف گلزار به زیر کله پنهان کردن

2 زلف را شانه زدی باز چه رسم آوردی کفر درهم شده را پردهٔ ایمان کردن

3 ای گل باغ الاهی ز که آموخته‌ای دیده‌ها را به دو رخسار گلستان کردن

4 خاک در دیدهٔ خورشید زدن تا کی ازین دامن شب را از روز گریبان کردن

1 گر خسته دل همی نپسندی بیار رو تیمار عاشقی ز رهی باز دار رو

2 گر من گیاه سبزم و تو ابر نوبهار هل تا گیه بجوشد بر من بهار رو

3 پس گر به رود جیحون غرقه شوم در آب غرقه بمان مرا تو و کشتی مدار رو

4 ور من به یاد تو شوم از تشنگی هلاک هل تا شوم هلاک تو آبم میار رو

1 غریب و عاشقم بر من نظر کن به نزد عاشقان یک شب گذر کن

2 ببین آن روی زرد و چشم گریان ز بد عهدی دل خود را خبر کن

3 ترا رخصت که داد ای مهر پرور که جان عاشقان زیر و زبر کن

4 نه بس کاریست کشتن عاشقان را برو فرمان بر و کار دگر کن

1 جانا نگویی آخر ما را که تو کجایی کز تو ببرد آتش عشق تو آب مایی

2 ما را ز عشق کردی چو آسیای گردان خود همچو دانه گشتی در ناو آسیایی

3 گه در زمین دلها پنهان شوی چو پروین گاه از سپهر جانها چون ماه نو برآیی

4 از بهر لطف مستان وز قهر خود پرستان چون برق میگریزی چون باد می‌ربایی

آثار سنایی غزنوی

44 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سنایی غزنوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سنایی غزنوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی