آثار سنایی غزنوی

صفحه 22 از 44
44 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سنایی غزنوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سنایی غزنوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار سنایی غزنوی

1 روزی من آخر این دل و جان را خطر کنم گستاخ‌وار بر سر کویش گذر کنم

2 لبیک عاشقی بزنم در میان کوه وز حال خویش عالمیان را خبر کنم

3 جامه بدرم از وی و دعوی خون کنم شهری ازین خصومت زیر و زبر کنم

4 یا تاج وصل بر سر امید برنهم یا مردوار سر به سر دار برکنم

1 از عشق ندانم که کیم یا به که مانم شوریده تنم عاشق و سرمست و جوانم

2 از بهر طلب کردن آن یار جفا جوی دل سوخته پوینده شب و روز دوانم

3 با کس نتوانم که بگویم غم عشقش نه نیز کسی داند این راز نهانم

4 ده سال فزونست که من فتنهٔ اویم عمری سپری گشت من اندوه خورانم

1 تا شیفتهٔ عارض گلرنگ فلانم از درد خمیده چو سر چنگ فلانم

2 تنگ‌ست جهان بر من بیچارهٔ غمگین تا عاشق چشم و دهن تنگ فلانم

3 گه جنگ کند با من و گه صلح کند باز من فتنه بر آن صلح و بر آن جنگ فلانم

4 بسیار بدیدم به جهان سنگدلان را عاجز شدهٔ آن دل چون سنگ فلانم

1 من ترا ام حلقه در گوش ای پسر پیش خود میدار و مفروش ای پسر

2 جام می بستان ز ساقی ای صنم بوسه‌ای ده زان لب نوش ای پسر

3 چنگ بستان و قلندروار زن تا به جان باز آورم هوش ای پسر

4 آنچه هجران تو با ما کرد دی با خیالت گفته‌ام دوش ای پسر

1 هر گه که به تو در نگرم خیره بمانم من روی ترا ای بت مانند ندانم

2 هر گه که برآیی به سر کو به تماشا خواهم که دل و دیده و جان بر تو فشانم

3 هجرانت دمار از من بیچاره برآورد گر دست نگیری تو مرا زنده نمانم

4 یک ره نظری کن به سوی بنده نگارا ای چشم و چراغ من و ای جان جهانم

1 بی تو ای آرام جانم زندگانی چون کنم چون تو پیش من نباشی شادمانی چون کنم

2 هر زمان گویند دل در مهر دیگر یار بند پادشاهی کرده باشم پاسبانی چون کنم

3 داشتی در بر مرا اکنون همان بر در زدی چون ز من سیر آمدی رفتم گرانی چون کنم

4 گر بخوانی ور برانی بر منت فرمان رواست گر بخوانی بنده باشم ور برانی چون کنم

1 تا کی ز تو من عذاب بینم گر صلح کنی صواب بینم

2 شبگیر ز خواب سست خیزم آن شب که ترا به خواب بینم

3 یاد تو خورم به ساتکینی جایی که شراب ناب بینم

4 امشب چه بود که حاضر آیی تا من به شب آفتاب بینم

1 به صفت گر چه نقش بی جانم به نگاری و عاشقی مانم

2 گه چو عشاق جفت صد ماتم گه چو معشوق جفت صد جانم

3 به دور نگم چو روی و موی نگار زان که هم کفرم و هم ایمانم

4 گر به شکلم نگه کنی اینم ور به خطم نگه کنی آنم

1 ماه مجلس خوانمت یا سرو بستان ای پسر میر میران خوانمت یا شاه میدان ای پسر

2 آب حیوان داری اندر در و ور جان ای پسر در و مرجان خوانمت یا آب حیوان ای پسر

3 باغ خندانی به عشرت ماه تابانی به لطف باغ خندان خوانمت یا ماه تابان ای پسر

4 رامش جانی به لطف و فخر حورانی به حسن فخر حوران خوانمت یا رامش جان ای پسر

1 پسرا خیز تا صبوح کنیم راح را همنشین روح کنیم

2 مفلسانیم یک زمان بگذار از شرابی دو تا فتوح کنیم

3 باده نوشیم بی ریا از آنک با ریا توبهٔ نصوح کنیم

4 حال با شعر فرخی آریم رقص بر شعر بلفتوح کنیم

آثار سنایی غزنوی

44 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سنایی غزنوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سنایی غزنوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی