آثار سنایی غزنوی

صفحه 19 از 44
44 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سنایی غزنوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سنایی غزنوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار سنایی غزنوی

1 روا داری که بی روی تو باشم ز غم باریک چون موی تو باشم

2 همه روز و همه شب معتکف‌وار نشسته بر سر کوی تو باشم

3 به جوی تو همه آبی روانست سزد گر من هواجوی تو باشم

4 اگر چشمم ز رویت باز ماند به جان جویندهٔ روی تو باشم

1 ای زلف تو تکیه کرده بر گوش ای جعد تو حلقه گشته بر دوش

2 ای کرده دلم ز عشق مفتون وی کرده تنم ز هجر مدهوش

3 چون رزم کنی و بزم سازی ای لاله رخ سمن بناگوش

4 گویند ترا مه قدح گیر خوانند ترا بت زره پوش

1 بر من از عشقت شبیخون بود دوش آب چشمم قطرهٔ خون بود دوش

2 در دل از عشق تو دوزخ می‌نمود در کنار از دیده جیحون بود دوش

3 ای توانگر همچو قارون از جمال عاشق از عشق تو قارون بود دوش

4 ای به رخ ماه زمین بی روی تو مونس من ماه گردون بود دوش

1 بیهوده چه شینید اگر مرد مصافید خیزید همی گرد در دوست طوافید

2 از جانب خود هر دو جهان هیچ مجویید جز جانب معشوق اگر صوفی صافید

3 چون مایه همی در پی یک سود بدادید آنگاه کنم حکم که در صرف صرافید

4 تا بر نکنید جان و دل از غیر دلارام دعوی مکنید صفوت و بیهوده ملافید

1 صنما تا بزیم بندهٔ دیدار توام بتن و جان و دل دیده خریدار توام

2 تو مه و سال کمر بسته به آزار منی من شب و روز جگر خسته ز آزار توام

3 گر چه از جور تو سیر آمده‌ام تا بزیم بکشم جور تو زیرا که گرفتار توام

4 زان نکردی تو همی ساخت بر من که ترا آگهی نیست که من سوختهٔ زار توام

1 در زلف تو دادند نگارا خبر دل معذورم اگر آمده‌ام بر اثر دل

2 یا دل بر من باز فرست ای بت مه رو یا راه مرا باز نما تو به بر دل

3 نی نی که اگر نیست ترا هیچ سر ما ما بی تو نداریم دل خویش و سر دل

4 چندین سر اندیشه و تیمار که دارد تا گه جگر یار خورد گه جگر دل

1 مارا مدار خوار که ما عاشقیم و زار بیمار و دلفگار و جدا مانده از نگار

2 ما را مگوی سرو که ما رنج دیده‌ایم از گشت آسمان وز آسیب روزگار

3 زین صعبتر چه باشد زین بیشتر که هست بیماری و غریبی و تیمار و هجر یار

4 رنج دگر مخواه و برین بر فزون مجوی ما را بسست اینکه برو آمدست کار

1 همواره جفا کردن تا کی بود ای دلبر پیوسته بلا کردن تا کی بود ای دلبر

2 من با تو دل یکتا وانگه تو ز غم تشنه چون زلف دوتا کردن تا کی بود ای دلبر

3 پیراهن صبر ما اندر غم هجرانت چون چاک قبا کردن تا کی بود ای دلبر

4 بی روی چو خورشیدت بیچاره سنایی را گردان چو سها کردن تا کی بود ای دلبر

1 ای ز خوبی مست هان هشیار باش ور ز مستی خفته‌ای بیدار باش

2 از شراب شوق رویت عالمی گشته مستانند هان هشیار باش

3 گر مه میخواره خوانندت رواست می به شادی نوش و بی تیمار باش

4 خویشتن‌داری کن اندر کارها خصم بر کارست هان بر کار باش

1 سکوت معنویان را بیا و کار بساز لباس مدعیان را بسوز و دور انداز

2 سکوت معنویان چیست عجز و خاموشی لباس مدعیان چیست گفتگوی دراز

3 مرا که فتنه و پروانهٔ بلا کردند هزار مشعلهٔ شمع با دلم انباز

4 به گرد خویش همی پرم و همی گویم گهی بسوزد آخر فذلک پرواز

آثار سنایی غزنوی

44 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سنایی غزنوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سنایی غزنوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی