غزلیات در دیوان اشعار سنایی غزنوی

438 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سنایی غزنوی در سایت شعرنوش گردآوری شده است. در این مجموعه می‌توانید اشعار معروف، عاشقانه و حکیمانه سنایی غزنوی را به‌صورت دسته‌بندی‌شده و با قابلیت جستجو مطالعه کنید. شما در حال مشاهده صفحه 12 از این مجموعه هستید.

روی او ماهست اگر بر ماه از سنایی غزنوی غزل 132

1. روی او ماهست اگر بر ماه مشک افشان بود
قد او سروست اگر بر سرو لالستان بود

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 9 بیت

از هر چه گمان بر دلم یار از سنایی غزنوی غزل 133

1. از هر چه گمان بر دلم یار نه آن بود
پندار بد آن عشق و یقین جمله گمان بود

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 13 بیت

نور تا کیست که آن پردهٔ از سنایی غزنوی غزل 134

1. نور تا کیست که آن پردهٔ روی تو بود
مشک خود کیست که آن بندهٔ موی تو بود

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 9 بیت

با او دلم به مهر و مودت یگانه از سنایی غزنوی غزل 135

1. با او دلم به مهر و مودت یگانه بود
سیمرغ عشق را دل من آشیانه بود

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 12 بیت

هر کرا در دل خمار عشق و برنایی از سنایی غزنوی غزل 136

1. هر کرا در دل خمار عشق و برنایی بود
کار او در عاشقی زاری و رسوایی بود

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 8 بیت

هر زمان از عشقت ای دلبر از سنایی غزنوی غزل 137

1. هر زمان از عشقت ای دلبر دل من خون شود
قطره‌ها گردد ز راه دیدگان بیرون شود

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 11 بیت

ای یار بی تکلف ما را نبید از سنایی غزنوی غزل 138

1. ای یار بی تکلف ما را نبید باید
وین قفل رنج ما را امشب کلید باید

برای مشاهده کامل کلیک کنید


2 دقیقه زمان مطالعه 17 بیت

ترا باری چو من گر یار باید از سنایی غزنوی غزل 139

1. ترا باری چو من گر یار باید
ازین به مر مرا تیمار باید

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 15 بیت

تا رقم عاشقی در دلم آمد از سنایی غزنوی غزل 140

1. تا رقم عاشقی در دلم آمد پدید
عاشقی از جان من نبست آدم برید

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 5 بیت

لشکر شب رفت و صبح اندر رسید از سنایی غزنوی غزل 141

1. لشکر شب رفت و صبح اندر رسید
خیز و مهرویا فراز آور نبید

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 8 بیت

اقتدا بر عاشقان کن گر دلیلت از سنایی غزنوی غزل 142

1. اقتدا بر عاشقان کن گر دلیلت هست درد
ور نداری درد گرد مذهب رندان مگرد

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 7 بیت

معشوق مرا ره قلندر زد از سنایی غزنوی غزل 143

1. معشوق مرا ره قلندر زد
زان راه به جانم آتش اندر زد

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 8 بیت