1 مجنون کند فریب نگاهت غزاله را بوی خوش تو تازه کند داغ لاله را
2 صد زخم ناف سوز خورد آهوی ختا بر هم زنی چو طره مشکین کلاله را
1 خیال طره او در دل خراب گذشت چه موج بود که مستانه بر حباب گذشت
2 کجایی ای نفس عقده سوز باد سحر که عمر غنچه ما در ته نقاب گذشت
1 ز راه چشم، غم در جان غم فرسود می پیچد ز روزن در مصیبت خانه ما دود می پیچد
2 ز شمشیر که دارد صبح این زخم نمایان را؟ که دردم بر جگر زان رخت خون آلود می پیچد
3 کسی چون چشم ازان رخسار آتشناک بردارد؟ که از روزن تماشایش عنان دود می پیچد
1 به آه سرد دل خود دو نیم باید کرد چو غنچه خنده به روی نسیم باید کرد
2 ندا کند به زبان بریده زلف ایاز که پا دراز به حد گلیم باید کرد
3 دلی که جمع ز ذکر خفی چو غنچه شود ز ذکر اره چه لازم دو نیم باید کرد؟
1 خاکساری مشرب و افتادگی دین من است بالش خارای من از خواب سنگین من است
1 رهین منت درمان شدن آسان نمی باشد طلای بی غشی چون درد بی درمان نمی باشد
2 سبکسیرست دولت، بند نتوان شدن یک جا سکندر را نصیب از چشمه حیوان نمی باشد
3 نگردد از روانی اشک را مانع صف مژگان عنان بحر در سرپنجه مرجان نمی باشد
1 بر سر گردون گل انجم سرشک ما زده است باده گلرنگ ما گل بر سر مینا زده است
2 کیست مجنون تا بود در ناتوانی همچو من؟ سایه دامن مکرر تیشه ام بر پا زده است!
1 دل هر کس که مسلم ز علایق رسته است چون سپندی است که از آتش سوزان جسته است
2 چشم احسان ز بخیلان ترشروی مدار چه زنی حلقه بر آن در که ز بیرون بسته است؟
1 چمن خلد کی این لاله و نسرین دارد؟ لب اعجاز کی این خنده شیرین دارد؟
2 سر فتراک شهادت به سلامت باشد! سر شوریده ما کی سر بالین دارد؟
3 کبک اگر ناز به فرهاد کند جا دارد که قدم بر قدم جلوه شیرین دارد
1 امروز حسن خط به رخ او مسلم است یاقوت از شکسته آن زلف، درهم است
2 در چشم داغ من که به ماتم نشسته است هر ناخنی اشاره به ماه محرم است