ترا که خط بناگوش از صائب تبریزی دیوان اشعار 120
1. ترا که خط بناگوش ابجد نازست
چه وقت توبه حسن کرشمه پردازست؟
1. ترا که خط بناگوش ابجد نازست
چه وقت توبه حسن کرشمه پردازست؟
1. کلام تلخ جبینان حلاوت آمیزست
زمین هند به آن تیرگی شکرخیزست
1. تبسمی که دهد یار ازان دهن جان است
میی که بوسه بر آن لب زد آب حیوان است
1. سخن بلند چو گردد به وحی مقرون است
اتاقه سر مصحف کلام موزون است
1. ز ناله ام در و بام قفس نگارین است
ز گریه ام چمن روزگار رنگین است
1. هزار گرگ هوس در کمین عصمت توست
چه وقت رفتن صحرا و سیر و صحبت توست؟
1. حیرتکده چشم مرا خواب ندیده است
افتادگی اشک مرا آب ندیده است
1. بر سبزه خط تکیه مکن موج سرابی است
هر حلقه پی رفتن حسن تو رکابی است
1. اندیشه ز مستی نکند هر که شرابی است
کآبادی این طایفه موقوف خرابی است
1. ارباب همم را چه غم از بی پر و بالی است؟
بال و پر این طایفه از همت عالی است
1. جز گوشه میخانه مرا جای دگر نیست
چون خم ز خرابات مرا پای سفر نیست
1. جز نام تو بر لوح دلم هیچ رقم نیست
در نامه ما یک سر مو سهو قلم نیست