من آن بخت از کجا از صائب تبریزی دیوان اشعار 503
1. من آن بخت از کجا دارم که با او همسفر گردم؟
زهی دولت اگر در رهگذارش پی سپر گردم
...
1. من آن بخت از کجا دارم که با او همسفر گردم؟
زهی دولت اگر در رهگذارش پی سپر گردم
...
1. به بوسی قانع از لبهای شکربار چون گردم؟
ازین قند مکرر سیر من یکبار چون گردم؟
...
1. نمی کردم به نیرنگ خزان ترک وفاداری
اگر روی دلی از غنچه این باغ می دیدم
...
1. فضای چرخ تنگی می کند بر مغز پرشورم
قبای دار کوتاه است بر بالای منصورم
...
1. من آن رندم که راز دل ز لوح سینه می خوانم
خط جوهر ز پشت صفحه آیینه می خوانم
...
1. بر سر خوان امل دست هوس می بندم
در شکرزار، پر و بال مگس می بندم
...
1. نتوان کرد به زندان بدن محصورم
شیشه را می شکند زور می پرزورم
...
1. جذبه ای کو که ازین نشأه به پرواز آیم؟
سبک از پله انجام به آغاز آیم
...
1. گر چه خاکیم پذیرای دل و جان شده ایم
چون زمین آینه حسن بهاران شده ایم
...
1. اگر سیاه دلم داغ لاله زار توام
اگر گشاده جبینم گل بهار توام
...
1. دلی گرفته تر از غنچه در بغل دارم
به چشم آبله با خار بن جدل دارم
...
1. خدنگ او نظری دوخته است بر بالم
امید هست گشادی ز شست اقبالم
...