عجب نباشد اگر از صائب تبریزی دیوان اشعار 443
1. عجب نباشد اگر دل ز آسمان بگریزد
که تیر راست رو از صحبت کمان بگریزد
...
1. عجب نباشد اگر دل ز آسمان بگریزد
که تیر راست رو از صحبت کمان بگریزد
...
1. خراب شو که به ملک خراب باج نباشد
برهنه شو که به عریان تنان خراج نباشد
...
1. همت عالی نظر به پست ندارد
خانه گردون غم نشست ندارد
...
1. دور قدح را مه تمام ندارد
روشنی ماه این دوام ندارد
...
1. ره به فروغ رخش نقاب نگیرد
ابر تنک پیش آفتاب نگیرد
...
1. طالع ما عیش را غم می کند
سور را همچشم ماتم می کند
...
1. گریهٔ ما دل به طوفان میدهد
نالهٔ ما جان به افغان میدهد
...
1. نه هر دل جای سودای تو باشد
دلی کز جا رود جای تو باشد
...
1. هر که نبرد آب خود چشمه کوثر شود
هر که فرو خورد اشک مخزن گوهر شود
...
1. خار پیراهن مشو آسودگان خاک را
تا پس از مردن نگردد بر تنت هر موی مار
...
1. غم مرا در جان بی حاصل نمی گیرد قرار
جغد از وحشت درین منزل نمی گیرد قرار
...
1. آشیان بلبلان پر گل شد از جوش بهار
خوش وصالی قسمت بلبل شد از جوش بهار
...