آثار صائب تبریزی

صفحه 32 از 68
68 اثر از متفرقات در دیوان اشعار صائب تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر متفرقات در دیوان اشعار صائب تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

متفرقات در دیوان اشعار صائب تبریزی

1 گل از شرم رخ او خون به روی خویشتن مالد زبان لاف را بر خاک، شمع انجمن مالد

2 نیاید از لطافت در نظر آن پیکر سیمین مگر آن سرو سیم اندام صندل بر بدن مالد

3 به تهمت خوار گرداندن عزیزان را به آن ماند که پیه گرگ، یوسف را کسی بر پیرهن مالد

1 آنچه می دانیش روی به خون اندوده ای است آنچه سروش می شماری تیغ زهرآلوده ای است

2 آنچه برگ عیش می دانی درین بستانسرا پیش چشم اهل بینش دست بر هم سوده ای است

3 عشق پنهانی خنک چون ناز حسن خانگی است شیوه های دلفریب عشق در دیوانگی است

4 نغمه لبیک، غمازست در راه طلب جامه احرام اینجا پرده بیگانگی است

1 نشأه دیوانگی تکلیف باغم می کند نوبهاران روغن گل در چراغم می کند

2 از گریبان تجرد سر برون آورده ام بوی پیراهن شنیدن بی دماغم می کند

3 حرف بلبل را ز استغنا به خاک افکنده ام ساده لوحی بین که گل تکلیف باغم می کند

4 سایه بال هما ارزانی خورشید باد برگ تاکی از گلستان تردماغم می کند

1 ز شور بلبلان گل از هوای خود نمی افتد ز آه صبح، خورشید از هوای خود نمی افتد

2 غرور حسن دارد غافل از خط لاله رویان را نظر طاوس را از پر به پای خود نمی افتد

3 چرا معشوق عاشق پیشه من در دل شبها به گرد خود نمی گردد، به پای خود نمی افتد

1 ازان فرهاد دایم جای در کوه و کمر دارد که از هر لاله نقش پای گلگون در نظر دارد

2 دلم از فکر مژگانش نمی آید برون صائب همیشه خون گرم من جدل با نیشتر دارد

1 آن که چشمان ترا نشأه بیهوشی داد مستمندان ترا ذوق جگرنوشی داد

2 لب فرو بستنم از ناله ز بی دردی نیست نفس سوخته ام سرمه خاموشی داد

1 شنیدم آنقدر از دوستان تلخ که شد شیرینی جان در دهان تلخ

2 نباشد چشم او بی زهر چشمی بود بیمار را دایم دهان تلخ

1 زلفت که همچو شام غریبان گرفته است صبح نشاط در ته دامان گرفته است

2 از دست رستخیز حوادث کجا رویم؟ ما را میان بادیه باران گرفته است

3 (این سهو بین که دیده حق ناشناس من روی ترا برابر قرآن گرفته است)

4 از ابر نوبهار چمن جان گرفته است گلزار رنگ چهره مستان گرفته است

1 مس وجود مرا درد کیمیا باشد طلای بی غش من درد بی دوا باشد

2 حصار عافیت من شده است درویشی دعای جوشن من نقش بوریا باشد

3 ز آشنایی مردم، گزیده هر کس شد کناره گیرد ازان سگ که آشنا باشد

1 سیاه روی کتاب از ورق شماری ماست شبی که صبح ندارد سیاهکاری ماست

2 ز شوق، جسم گران را چنان سبک کردیم که وقت فکر، ردیف فلک سواری ماست

آثار صائب تبریزی

68 اثر از متفرقات در دیوان اشعار صائب تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر متفرقات در دیوان اشعار صائب تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی