طبیب پست فطرت از صائب تبریزی دیوان اشعار 300
1. طبیب پست فطرت خلق را رنجور می خواهد
گدای دوربین فرزند خود را کور می خواهد
...
1. طبیب پست فطرت خلق را رنجور می خواهد
گدای دوربین فرزند خود را کور می خواهد
...
1. شود رد خلایق هر که را الله می خواهد
نگردد گرد گوهر هیچ کس تا شاه می خواهد
...
1. خوشا دردی که هر مو بر تن من در خروش آید
به هر پهلو که غلطم ناله زخمی به گوش آید
...
1. ز سبزی گر برون گردون مینارنگ می آید
مرا آیینه دل هم برون از زنگ می آید
...
1. به لب از شوق صدره بیش جان نامه می آید
که حرفی از دهانش بر زبان خامه می آید
...
1. مگر پروانه حرفی از کنار و بوس می گوید؟
که شمع امشب سخن از پرده فانوس می گوید
...
1. (صبا در هم خبر از طره جانانه می گوید
سخن های پریشان با من دیوانه می گوید)
...
1. آن که چشمان ترا نشأه بیهوشی داد
مستمندان ترا ذوق جگرنوشی داد
...
1. (یک ادای نمکین در همه عمر نکرد
یارب این بخت مرا تهمت شوری که نهاد؟)
...
1. زلف او کی به خیال من غمناک افتد؟
مگر از شانه به فکر دل صد چاک افتد
...
1. گر چنین سرو ز بالای تو درهم گردد
طوق هر فاخته ای حلقه ماتم گردد
...
1. اگر ابروی تو محراب نمازم گردد
کعبه پروانه صفت گرد نیازم گردد
...