چون سویداست نهان از صائب تبریزی دیوان اشعار 85
1. چون سویداست نهان در دل شب کوکب ما
خط بیزاری صبح است سواد شب ما
...
1. چون سویداست نهان در دل شب کوکب ما
خط بیزاری صبح است سواد شب ما
...
1. می تپد در جگر خاک همان طینت ما
شمع را شعله جواله کند تربت ما
...
1. چرخ خونخوار دلیرست به خونریزی ما
شش جهت پنجه شیرست به خونریزی ما
...
1. چه نسبت است به یوسف رخ نکوی ترا؟
برید از دو جهان هر که دید روی ترا
...
1. مسنج با دل شب فیض صبح انور را
چه نسبت است به عنبر، بهار عنبر را؟
...
1. چه آتش است به جان این دل مشوش را؟
که می خورد چو می ناب خون آتش را
...
1. حذر ز ناخن الماس نیست داغ مرا
که برگریز بود برگ عیش باغ مرا
...
1. فراغبال محال است راست کیشان را
نشانه تنگ کند بر خدنگ میدان را
...
1. رخسار آتشین نپذیرد نقاب را
می سوزد آفتاب قیامت سحاب را
...
1. گردد دو نیم، دل ز گلستان ملول را
تیغ دو دم بود لب خندان ملول را
...
1. خال تو سوخت جان من غم سرشته را
آه است خوشه، دانه آتش برشته را
...
1. زخم زبان به جوش نیارد فسرده را
نشتر سبک عنان نکند خون مرده را
...